گر به دولت برسی ، مست نگردی ، مردی
گر به ذلت برسی سست نگردی ، مردی
-----------------------------------
زمان ، زمان فروش است ، زمان مرگ عشق
زمان فاحشگی ، زمان مردان مرده ، درراه
و ( مردان فروشنده ) !
زمان بیگانگی تو ، بامن ، زمان تنهایی
زمان بیحوصله گیها وبیعاری
زمان مبادله ها، ودلالی
زمان برپا داری چوبه های دار
و...اعدام بویندگان عشق وازادی
وزمان بیعت ، وحراج عشق
خریدن عشق ، از بازار لکاته ها
زمان ( سکوت شب ) وجنجا ل روز
مرده ها دراهند
مرده های دیگر درون کیسه ها ، درون وان حمام
درون تابوتهای چوبی
زمان خشک شدن اشکها وفرو بردن بغض ها
زمان موشک پرانی ولغز خوانیها
مردانی که فرو میافتنداز پشت با م ها
وفریاد درگلویشان خفه میشود
کجا ( شب معصوم) است ؟
تنها باید دید ، فریاد بود خاموش
آه...از این فریادها....فریاد ....فریاد
---------------------------ثریا/اسپانیا/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر