واژه ها نو میشوند ، فاتحان پیروز
کودکان از پستان مادر واقعی شیر خواهند خورد
تو درانفجار روهایت خواهی مرد
مادران پوشیده اند
مرمرین پیکر خودرا پوشانده اند
قلبهایشان زنده است
ائتلاف ، نه ! اختلاف ، نه !
هدف مقدس ، آری
بوی گندیدگی از مغزهای پلید شما
بر میخیزد
واژه های امروز بوی گل شبو را دارند
شب روشن است
( او معصوم بود )
وگل در گلدان تنهایی ، برایش گریست
اشگ گل خون شد وبر چهره شما نشست
زیر عرق شرم
دستهای او نجیب بودند
شما ودروازه بانتان ، درخواب به رویاها
پیوستید / مرزها را بستید
وبکارت دخترانتان را
به گرو بانک بزرگ گذاشتید
.........ثریا/ اسپانیا/...........
درجواب اشعار بی سرو ته دکتر ، میم .ر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر