نظر برتو میکنم ای » بامداد « که اندوهگینانه ، نشسته ای
کنار دریچه خردی که بر آفاق مغربی می گشاید .........شاملو
-------------------------------------------------------
نظر برخود میکنم ، که چه ویران نشسته ام
ویران ، بی هیچ چشم اندازی
آسمان من آری ، با رنگ دگری است
آسمان من آبی وپر ستاره
وخود با غرور از صف غوغای گرسنگان دیروز
وشکم پرشدگان امروز ، میگذرم
برف پیری بر سرم نشسته
اما آتش آتشکده ها در سینه ام شعله میکشد
پاکیزگی آب گواری میکده هارا مینوشم
ودر وجدان کامل خود
به دکان بی رونق این نورسیدگان مینگرم
که تنها یک تصویرباسمه ای از شکل دیروز منند
----------ثریا/ اسپانیا/ بیست وهشت امرداد..........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر