چهارشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۹

شاهباز

عکس ترا ، امروز در ائینه دیدم

آن آخرین نگاه

تو در سینه آسمان چه دیدی که

بدین گونه بان چسپیدی

امروز برای مرده ات

سفره ای نو انداخته اند

ومیخواهند نانی دیگردرمیانش بگذارند

آن لاشخورها ، آن کرکسان

که ترا به بیدادگاه بردند

نام ترا باید آهسته زمزمه کرد

( نامی بزرگ وپرابهت )

کلاغان خبر چین ، ماموران معذور

بر شاخ درختان بانتظار نشسته اند

آه......آن روزهای آفتابی ودلنشین

آن شبهای نیمه تاریکد

آن مستان نیمه شب ، آن سیه دلان گرسنه

آواز شوم خودرا سر دادند

من کنار خانه را رها کردم

وتو نیز از آسمان نگونسار فرود آمدی

واز جنبش هر خزنده ای بخود لرزیدی

امروز تو درآسمان ، ما در زندان زمین

آسمان ما وسقف زندان یکی است

با رفتن تو ، روشنایی هم گریخت

> نا تو متبرک باد <

..........به آنکه نامش همیشه جاودان است .......

ثریا/ اسپانیا/ ژوئیه 2010

هیچ نظری موجود نیست: