زمانیکه دنیا میرود تا قهرمانان را فراموش کند ایران میرود تا قهرمان
بسازد ...........؟
این متن را من ازیک برنامه تلویزیونی که در سی و هفت سال پیش از
شبکه های تلویزیون آمریکا با هر دقیقه پانصد دلار خرج ، پخش میشد
گرفته ام ، آن زمان دنیا دچار کمبور قهرمان بود ! ومادام بواری ما
بهترین لقمه ای بود که میشد بخورد مردم داد متاسفانه خیلی زود این
برنامه جای خودش را به قهرما نی دیگر داد تا از او تکه ای از روح
خدا بسازند وبه سر زمین ما صادر کنند.
دیروز همه روز گریستم ، هنگامیکه دیدم شاه اسپانیا با پشتوانه شاهانه
قدیم خود درکنار همسرش وسایرا فراد فامیل بانتظار قهرمانانشان -
ایستاده اند ، نه اینکه قهرمانان به صف با یستند تا حضور ملوکانه
اعلام شود ، بچه ها دست دردست یکدیگر با همان پیراهن قرمز خود
به دنبال مربیان وارد تالار بزرگ کاخ شدند که شاه وفامیل او
بانتظارشان ایستاده بود ، شاه یکی یکی را درآغوش پر مهر خود فشرد
بوسه بر گونه هایشان زد وسپس گفت که شما روح اسپانیا هستید
اسپانیا با وجود شما زنده است وباعث افتخار منید ، با آنها عکسی
به یادگار گرفت وبچه ها پیراهن قرمزی را که همه امضا کرده بودند
باو هدیه دادند وسپس راهی بزرگ داشتی شدند که ملت اسپانیا برای
آنها تدارک دیده بود .
من ابدا وارد رگ اقتصادی این ورزش نمیشوم آنچه که مرا به گریه
واداشت همبستگی این ملت است همه یکپارچه اسپانیا شده بودند واین
درحالی است که زمزمه ها از ناحیه کاتالونیا برای جدا یی همیشگی
ار کشور ودامن مادر بلند است .
این درحالی است که باسک نیز میخواهدجدا شود .
بچه ها دیروز کشور را بهم دوختند ویکپارچه ساختند درحالیکه
پنج نفر از آنها اهل کاتالان ، یک از اهالی آندالوز وچند نفری
اهل مادرید بودند ، وینسته دل بوسکه مربی مهربان همانند یک دایه
خوب آنهارا ترو خشک میکرد نه مانند یک ارباب که به برده ها فرمان
میدهد . آه چه رویای دلنشینی بود اگر بچه های ماهم در آغوش پدر
بودند وسر بر شانه او میگذاشتند وبه مهربانی های او پاسخ میدادند ،
در حال حاضر قرنها باید بگذرد تا خرمهره در صدف مروارید گرد..
........... بچه ها متشکریم .......بازهم متشکریم ..........
ثریا / اسپانیا/ سه شنبه 13.7.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر