چهارشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۹

دمی با همدمی

در یک سایت روزانه ودر قسمت مربوط به ( کتابخانه) مطلبی از

یک نویسنده خواندم که مرا دچار سر گیجه کرد ، نویسنده که به اقرار

خودش فروش کتابهایش از مرز یک میلیون هم گذشته در گیر قصه ی

دنباله دار وسر سام اور از تر ک سیگار تا رختخواب سه نفره ودونفره

با بدترین ورکیک ترین وشنیع ترین جملات صحنه قصه را به نمایش -

گذارده بود ، طبیعی است که من هیچگاه نخواهم توانست مانند آنها باشم

این کلمات واین امواج آلوده از ذهن بیمار یک جوان ویا مردی دیوانه

بیرون میترواد ، کسیکه هیچگاه رایحه وعطر دلپذیر گذشته را نبوئیده

من نه میتوانم آنهارا بخوانم  ونه درانها فرو روم در میان این سیل

دیوانه وار  به انتظار نسیم شامه نوازی از دریای بیکران هستم که در

چرخش خروشان دنیای ادبیات از نقش پر بار جهان دور فرود میاید

من مدهوش آنها هستم این دنیای سکس ، دراگ ، وراک اندروول ،

برای من تهوع آور است .

دنیای من در میان مردان بزرگی خلاصه شده است از ولتر ، روسو

گوته ، توماس مان ، محمد حجازی ، سعید نفیسی ، ودشتی ، بنا براین

هیچ وجه تشابهی با این گونه اشخاص ونوشته هایشان ندارم هرکی راه

خورد را میرود و......فرهنگ بیمار ما شاید روزی دوباره روی پای

خود بایستد وشاید هم برای همیشه جان به مردان ( کوچه وبازاروقلعه

نشینان ) بدهد.

درحال حاضر دنیای امروز ما در دست مشتی نادان میگردد وتاج

پیروزی بر سرتاجداران و خریدن برده ها وفرستادن آنها به روی چمن

سبز وبا یک توپ ، دیگر کلامی از روح این جهان ودنیای گذشته

بر نمیخیزد ، هنر وفرهنگ اروپایی بصورت قراردادی وهنرسرزمین

ما درلباس صوفیانه وعاشقانه ها غرق شده است کهنه ذهنی بر همه جا

سایه ا فکنده رمانتیسم بکلی مرد وجایش را به یک آنارشیزم بین الملی

داد رگه های ارتجاع وارد دنیای ادبیات شدند وعده ای سخت دلبسته

صوفیگیری واساطیر قرون گذشته ، روح زندگی وایمان ومعجزه ها

که از درون ایمان واقعی سر چشمه میگرفت جای خودرا به خرافات

داد .دیگرکسی پیدا نمیشود که با شدت با قدرت پول پرستی دشمنی

ورزد واز جنگ وخشونت بیزار باشد همه به دنبال جنگ هستند !!!

ارواح ارتجاع همه درها را بسته است بنا براین اگر کسی پیدا میشود

که شعور خود را تا این حد پائین بیاورد وهمه زندگیش در سکس و

گفتگو از آن خلاصه شود ، جای گفتگو نیست.

.........ثریا/ اسپانیا / چهار شنبه ............

هیچ نظری موجود نیست: