دوشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۹

ایمان مقدس

ز چشم خویش گرفتم قیاس کار جهان

که نقش مردم حق بین همیشه بر آب است

.......هوشنگ ابتهاج .سایه .....

..............

به درستی نمیدانم کدام فیلسوف یونانی گفت :

خاک آنها ییکه از طلا ساخته شده ، فرمانروایان وآنهاییکه از نقره

ساخته شده ، بازرگانان وخاک آنهاییکه از آهن وفولاد ساخته شده

کار گرانند!!!! این فیلسوف نمیدانست که خاک دیگری هم هست از

زباله های انباشته شده تاریخ اعم از مدفوع وشیشه ولته های کهنه که

روزی ساختمان آدمهای طلاییرا زیرو رو میکنند ونگفت که سرشت

هنر مند از چه خاکی است ، البته گفته های این فیلسوف را بیشتر به

طعنه میتوان تشبیه کرد تا حقیقت وهیچ ارزش معنوی هم ندارد.

آنچه مسلم است باید در پی معجون عالی سرشت بشر برویم ، همه ما

مردمی  ساده دراین دنیا زندگی میکنیم که از یک بورژوازی جهانی در

یک موقعیت جغرافیایی وآداب ورسوم تشکیل شده ایم زندگی تشکیل

شده از است مجموعه ی نا شناس ونا پیدا ، موقیت جغرافیایی ما وآداب

ورسوم ما هیچ وجه اشتراکی با سایر سر زمینها ندارد آزادی های -

با احتیاط  ،تخیلات ، زندگی را میسازیم با روحی که ابدا آشنایی با آن

نداریم وآنرا نمیشناسیم  روح آن ماده ناشناس که در واقع پرچمدار پیکر

ما آدمیان است در کشا کش زند گی خالی ونا پیداست ، گاهی آنرا با

ایمان پر میکنیم یا با چیزهای دیگری ویا آنرا از دست میدهیم.

گفته های پیشنییان ونوشته های آنان چنان حاکم بر مغز وروح ما شده

که کمتر خود بفکر درمان خویشیم ، انواع واقسام فلسفه بافیها رادوست

داریم واز آنها ترکیباتی درست میکنیم که خود با آنها بیگانه ایم.

ارتباط بین رنگها ، عطر ها ، صدا ها وزنگها مارا دچارهیجان میسازد

»  چه غم که امپراطوری مقدس روم باخاک یکسان شود  «

» در عوض ایمان مقدس ما زنده خواهد ماند « !

اینها فقط احساسات ظاهررا بر میانگیزد یک عمل عامی پسند است ،

ما نه آلمان هستیم ، نه فرانسه ، نه ایتالیا ، نه آمریکای لاتین ونه آمریکا

امروزی وآزاد ! سر زمینی هستیم متشکل از اقوام مختلف با آداب

ورسوم مختلف که تنها وجه اشتراک ما زبانمان میباشد .

حال چرا باید الگوی ما روسیه باشد یا مثلا فرانسه یا کوبا ؟

ما نه واگنر داریم ، نه گوته ، نه ولتر  ، نه داستایوسکی ، نه پوشکین

ونه ..... اتحاد ویگانگی وحال میخواهیم یکشبه پرواز کنیم ودنیارا

در آغوش بگیریم با کوچکترین مسایل انسانی بیگانه ایم وتا جایی که

میتوانیم از یکدیگر جدا زندگی میکنیم ، امروز همه سیاستمدار شده ایم

بدون هیچ آگاهی .

آیا میتوانید بفهمید که اولین کسی که وارد گود سیاست میشود اول مسیر

فکریش در جمع آوری مال ودر صف بورژوازی وسپس انقلابی و -

دست آخر سر خوردگی وبد بینی ویا به تسلیم ورضا تن درمیدهد .

حال چرا ما نباید خود الگوی  خودباشیم ؟ یونان سالها زیر یوغ مذهب ،

سپس زیر چکمه سرهنگها وحکومت ژنرالها دست وپا زد امروز

وضع وحال اورا ببینید یونانی که روزی مادر تمدن وبنیان گذار فلسفه

وحکمت وادب بود.

قلب هنرمندان شاعران وموسیقی دانان ما برای یک آزادی نسبی میطپد

اما همه چیز در آن سر زمین حرام است حتی زیبایی یک زن .

به زودی مردان هم یک شولای سپید بلند با چپی یقال  میپوشند ومانند

اعراب بادیه نشین در بادیه ها شتر میچرانند وزنان زیر چادر خیمه

وعبای سیاه خود با دوچشم درخشان النگوهای طلایی خودرا به صدا

در میاورند واین است پایان تمدن و یک امپراطوری و.....

شروع یک ایمان مقدس.

پا یان. ثریا /اسپانیا.

 

هیچ نظری موجود نیست: