جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹

شما بنده اید

از ایندم ببخشیدتان شیر نر /بخوابید ای روبهان ، بیشتر

که در راه دگر یک هم آورد نیست / بجز جانورهای دلسرد نیست

گه خفتن است

بخواب است ودرخواب گردد روا /بخوابید تا بگذرند ازنظر

بنامید آن خواب هار اهنر

ز بیچارگی ....... نیما یوشیج

....................

آنچه بر دوش د اشتم ، باری از سنگ بود

شرم زده از عریانی خویش

آنگه که شب را درعمق تاریکی

با روز بهم میدوختم

واندوه قیرگون را ، از چهرهای میشستم

حال در نابینایی آدمهای

بی هویت

در هراس انفجا ر بسر میبرم

از دیوار بلند آشیانه

تا دیوار خانه همسایه

در قالب یک برگ کاغد نشستم

وخودرا زندانی کردم

واین بود حاصل سرپیچی از فرمان

......................................

ثریا/ اسپانیا/ جمعه غمگین !

هیچ نظری موجود نیست: