سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۸

هفت سین من !

هفت کاسه ، هفت حوض مرمر ، کاسه های شربت

شمعدانهای نقره با شمع روشن

میوه های یاقوتی توی سبد

روی هر شاخه گل یک زمرد

گل درگلدان آرام خوابیده، غرق رویا

کاسه ها لبریز ازنقل

فرشتگان آواز میخوانند !!

پرده های توری تکان میخورند

سیر درون سرکه میجوشد

سنجد در هوس هم آغوشی است

سکه ها ، اما گم شده اند

سیب سرخ در دستهای حوا

که باآدم قسمت شده ، اورا سوی گناه

میبرد

ماهی قرمز درتنگ خفه شده

آیینه پیکر های لرزان را نشان میدهد

سایه های میایند ومیروند

بهم میخورند

هلفت کتاب را باز میکنم

هفت در را میگشایم

هفت اطاق تاریک را میبینم

هفت شب دیگر باید صبر کنم

تا سحر با آخر ین سین در آسمان پیدا شود

سحر در آغوش شبنم است

...........................................

شاعر نیم وشعر ندانم چیست /مرثیه گوی دل دیوانه خویشم

ثریا /اسپانیا / نوروز پیروز باد

هیچ نظری موجود نیست: