چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۸

مادر ، کجا میروی

این مشعل دود آلوده ، درفضای خالی خود ، سرگرم به یک نیروی

نامفهوم ، نه شکست ، نه عمل ،  نه پیروزی ،

تنها یک مبارزه در برابر ( نیستی ) ...............

انسانها زمانی که پیر میشوند کوچکتر به نظر میایند وبچه ها بزرگتر

اگر بچه ها وپدر ومادرها در دایره زندگیشان باهم گردش کنند ،

میتوانند همه رازهای را بهم بگویند ویکی شوند ، دروازهای خاموشی

را بازکرده وسد های دروغین اخلاقی را بشکنند وگفته هایی را که

روزی از بازگویی آنها پرهیز میکردند مانند برادر وخواهرنزدیک بهم

در میان بگذارند.

متاسفانه درفرهنگ ما وخیلی از سر زمینها هنوز پدر سالاری حاکم

است وبرادر بزرگ همیشه ارباب خانه وخودرا سر پرست دیگران

ودست راست پدر میداند !ماد ر همیشه گوشه نشین ، زنده است اما

اورا مرده میپندارند اورا میبنند وانکارش میکنند موجود مزاحمی که

کارش را کرده باید رفع زحمت کند .

امروز تماشاچی جوانانی هستم که دراین راه پیمایی بزرگ شرکت

دارند ، جهش ها وتواناهایی من دیگر رو به نقصان میروند معما های

زیادی مرا دچار آشوب میسازند هنوز قدرت مرد سالاری را درخیلی

از جوامع میبینم ، جوانان فاصله هایشا را با مادر وپدر کم کرده وخود

در هوای ساختن لانه هایشان دورجهان میگردند  وسردی وبرودت

خودرا نثار این موجودات کهنسال مینمایند گویی باید مانند کوه بایستند تا

آنها به هنگام خستگی به آن تکیه داده  با نیروی جوان خودشان ، خانه

آنها دیگر فرسوده شده وزمینشان باری نمیدهد تنها میتوانند پیکر خودرا

قربانی کنند.

دنیا یی که امروز در آن زندگی میکنیم دنیای زیر روشدن زمین  و

ارزشهای آن است زندگی در آستانه درایستاده ویقین ندارد که آیامیتواند

وارد شودوبه راه خود ادامه دهد یانه ! .

فرزندان نیکو سیرت ما بعدها فرصت خواهند یافت باین نکات بیاندیشند

فعلا باید باعصر نو همراه باشند ودر مسابقه دویدن وراه پیماییهای /

دسته جمعی در سر بالایی ورفتن بسوی جنگل شرکت کرده ودر میان

شاخه های درختان ، بهاری تازه را درهم بیامیزند.

..........................................................

ثریا. اسپانیا . یک روز آفتابی ودلپذیر .چهار شنبه !!!

هیچ نظری موجود نیست: