دوشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۸

من.......7

چرا شکست میخوریم ؟ وچر ا چشم به بیرون داریم ؟ آنچه هست ا ز

خود ماست ،

در آن روزها بزرگ منشی ها از یاد رفت سوراخهای موش حلبی آباد

تبدیل به خانه های بزرگ شدند مارها از پرچین ها بسوی گزیدن آدمها

روان شده  انبار پر و.پیمان غذا  ته کشید وهمه چیز جیره بندی شد

درعوض یک نیروی ناتوان وضرب دیده که روحش را فروخته بود

میخواست بقایای غارت شده را جمع آوری کند .

شکارچیان مشغول شکار آـد مها بودند یکی یکی را نشان کرده وآنها

را به دم تیر غیب میفرستا دند ، تکیه ها بر پا شدگریه ها به زاری  /

نشست  وماسونهای پیرفراری وبه ریش کارگران میخندیدند ! .

اعیانهای سابق با صندوقهای پرو پیمانشان از این سوی دنیا به آنسوی

میپریدند وعده ای هم کلام وافکار خودرا درون کلاهایشان پنهان ساخته

به دنبال خانه میگشتند .مسابقات شروع شد همه سرگرم شدند وروح /

مسموم شده وبی فایده ای را بوجود آوردند اصطبلها پراز یابوشدند زنها

به زیر چادر خود برگشتند وسر زنده از اینکه خودرا دوباره یافته اند

زندگی پر تجملی درهتلهای شیک سفرهای دور دراز شکل گرفت همه

به خماری فرو رفتند عده ای هم میخواستند خانه ای ازنو بنا کنند اما از

سقف شروع کردند از یک سقف واژگون .

قهرمانان پیر شدند ماهیچه ها یشان بی رمق شد، خشکید ودر کنج لانه

باستانی خود تبدیل به یک اسکلت گشتند.

گلادیاتورها جای خودرا به دیگری دادند شوالیه ها فرار کردند  وما به

تماشای این سیرک بزرگ مشغول بودیم .

میراث فرهنگی دودستی تقدیم ارتجاع شده بود ما بی سلاح بی پشتیبان

درهیچ جامعه ای جای نداشتیم ، دنیا دردست گردن کلفتها بود.

به دیار ماسونها پناه برده بودیم به گمان اینکه درآنجا امنیتی هست

ویا اینطور خیال میکردیم وتازه در آنجا متوجه حضورهمشهریان

شدیم که با لباس مبدل درخدمت ( سرویس - گ .ب. ) درآمده بودند

همه چیز برایشان فراهم بودخانه هایشان پروپیمان وخودشان خدمتکار

ووظیفه شناس وبرای هرنوع فداکاری حاضر ، درها همه برویشان باز

بوددرحالیکه در سر زمین خود نیز در خدمتگذاری یکه تاز بودند اما

به هنگام جابجایی زودتراز همه به آنها خبر رسید که صندوقهاراحاضر

وآماده کنید وراهی شوید ، اینجا خانه خودتان است نامتان دراینجا ثبت

وخودتان درپرتو وقلمرو پر آوازه پادشاهی بی غروب میتوانید آزادانه

بچرید ، به ظاهر در وضع آنها تغییری حاصل نشده بود همه با فامیل

بی درد وسر گویی خانه جد وآبادی آنهاست  تنها سر زمینشان عوض

شده بود وبه راحتی میتوانستند دست خودرا پنهان نگاه دارند .

.........................................................

 

هیچ نظری موجود نیست: