زندگیم چون زمان کودکیم ، تنها ست
ساده وغمناک ، تمامی زندگی بودم ... درخواب
زندگی زیباییهای دارد زیبایی دراب وروی سبزه ها
ترا یافتم ، ترا در پیچ وخم ها
من اینجا، تو آنجا
تورا برگزیدم
گفتی که : دوستم میداری
گفتم : دوستت میدارم
سالها ی ما دریک سنجش بیهوده گذشت
یکدیگر را آزمودیم
ترا برگزیدم ؛ برای غمخواریهایم
ترا بر صفحه اندیشه هایم سنجیدم
نه درترازوی این زمانه !
به مهر مرا نواختی
با مهر سرایت را ترک کردم
با تو بیدارم ، باتودرخواب
من اینجا ، تو آنجا
تو درزمان حال میروی ومن در گذشته ها
بتو میاندیشم ، وبا این حس زمان
زمان ترا لمس میکنم
با تو بیدار میشوم آسمانم آسمان توست
وستارگان وزمین لبریز از گندمزارمهربانیهایت.
..................ثریا .اسپانیا . سه شنبه
........... تقدیم به شهلای عزیزم بپاس همه مهربانیهای بی دریغش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر