شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۸

فردا روز دیگری است

فریادت بمن نشان داد که ، فردا روز دیگری است

آن چشمان مهربان که در آفتاب سوزان ،

بر فراسوی افق دوخته شده بود ، به غیراز عزیمت ناگهانیت

چیزی بمن نگفتند

میان ماه وآسمان وستارگان درخشان ،

زیبایی ومعصومیت تو یک لنگر است

لنگری که حامل سرگردانیها ، وشکست ستمگریهاست

چشمان زیبایت بمن گفتند که :

فردا روز دیگری است

امروز همه یک آوازیم ویک صدا

وسرود خوانان ، به جلو میرویم

دستهایمان یکی شده وخط بطلان بر روی ستمگران

میکشیم

ماهمه یکی شدیم ، یک آواز

مطمئن با ش که دیگر هیچ شکستی درراهمان نیست

اینک ؛ محراب ومنبر وعابد معبود ایمان دروغین

زیر پای جوانان خورد خواهد شد

مطمئن باش که فردا روز دیگری است

.............بمناسبت چهلمین روز مرگ ندای بیگناه

ثریا/اسپانیا

 

هیچ نظری موجود نیست: