گور من کجاست؟
در یک جاده طویل به دوراز ساحل آفتاب
زیر بوته خاری کنار تپه ای کوچک
از خود پرسیدم :
گور من کجاست ؟
به آفتاب درخشان رو کردو پرسیدم آیا به سوی تو پر خواهم کشید؟
شبانگاه ماه به خانه ام آمد
ومرا درآغوش گرفت
از او پرسیدم آیا بنزد تو خواهم آمد؟
گامهای لرزانم مرا به گرد دشتی میبردند
.زمین مانند حلقه ای تنگ ، مرا فشار میداد
از دریا پرسیدم ، مرا میخواهی
او غرید ، غرش او رعد آسا بود
نا!!
رو به سوی کوه کردم ، مرا میخواهید ؟
کوه غرید
غرش او یا س آور بود
آفتاب سوزان بر پیکرم تابیدم تابید ، تابید تابید
گرم شدم ؛ داغ شدم
وکم کم بسوی او رفتم او مرا میخواست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر