ثریا / اسپانیا
این دود سیه فام که از بام وطن برخاست
از ماست که بر ماست
وین شعله سوزان که بر آمد زچپ وراست
از ماست که بر ماست .......ملک الشعرای بهار
کتابی را میخواندم گویی صاحب قلم سحر قلم خودرا از درون مغز واعضای روح وپیکر من گذرانده وروی صفحه آورده است .
او توانسته کمی تنها کمی از مردم خوابیده مارا بیدار کند اما نتوانسته قلبهای سنگ شده ویا از جنس سنگ را بخراشد ودرنتیجه همین روشن گرایی از بقیه چاپ کتب او جلو گیری کرده اند .
این تنها ما نیستیم که دچار این بلیه شده ایم سر زمین ما برای بزرگان یک آزمایش بود مانند نمایشی که سالها پیش درتمام تلویزونها یکسان به نمایش در آمد چند نفر را ازنژادهای متخلف وافکار گوناگون برای مدتی درون یک محوطه بنام خانه نگاهداری میکردند زن ومرد باهم همه گونه آمیزشی داشتند اختلاف داشتند بعضی ها مانند من از بوی بد دچار بیماری میشدند وگریه کنان آن خانه لعنتی را رها میکردند واین نمایشی بود پر طرفدار حال سر زمین ما نیز مانند همان خانه تنها یک آزمایش بود ومد سازان همیشه در صحنه امسال مد های خود را به عهد ما موتها وقرن پیش از میلاد اختصاص داده بودند زنان دوباره وارد یک کونی سیاه شده ویا در پارچه های رنگارنگ مانند یک بسته پیچیده شده به مردان حرم هدیه میشوند .
بیهوده زچه مینالی وبکجا میروی ای ”زن”
مهم نیست چقدر میدانی مهم این است چقدر داری ناگهان هجوم پروانه های تازه از کرم در آمده ویا زنبوران ومگسها در اطرافت جمع میشوند به !تو که نم پس نمیدهی همه ناگهان گم میشوند دود میشوند وبه هوا میروند وآنهاییکه باقی مانده اند دست به عصا راه میروم یک روی بسوی تو دارند وروی اصلیشان بسوی قبله مناجات ومنافع میباشد وترس از مردان ونمایندگان خدا همه تحمل ترا ندارند .
در حال حاضر در یک تعطیلی بسر میبرم ومیهمان دارم بنا براین باید از یک تابلت کهنه قدیمی ام استفاده کنم وچند خطی را روی این صفحه بیاورم تا کمی از دردها ر ا بکاهم سایر تابلت ها کمتر با حروف فارسی انس والفتی دارند امروز دیدم در توییتر نیز عده ای از کلمات و حروف لاتین استفاده کرده اند وگاهی هم حروف زیر انگشتانم گم میشوند !!
کوبیدیم که بیدار شویم این چه خیالیست
بیدار ی ما چیست
بیداری طفلی است که محتاج به لالاست
از ماست که بر ماست
پایان
ثریا ایرانمنش /اسپانیا ۳ فروردین ۱۳۹۸ خورشیدی برابر با ۲۳مارس ۲۰۱۹میلادی !!