چهارشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۷

شیر شیرم

در انتظار تکنیسین هستم تا خط فارسی را روی  کیبوردم وصل کند  بیچاره  فارسی هم نمیداند !لذا باید از همین تابلت استفاده کنم تا ان روز 
من در ماه امرداد به دنیا مده ام  ونماد شیر هستم واین شیر گاهی در سینه ام غرش بر میدارد هر کاری دارم بر زمین میگذارم تا باز بسوی  کلمات روی آورم ،ساده نویسی را از مرحوم دشتی فرا گرفتم وار شادروان دکتر خانلری استاد ادبیات ما بود  میگفت هرچه ساده تر بنویسید بیشتر بر دلها مینشیند  برایمان کتابهای  ربکا وبرباد رفته را مثال  میاورد خبر نداشت که همکلاسیهای ما کتب شولوخوف وگوگول و کافکارا بما  میدهند !!! 
از آن زمان سالها گذشته عادت داشتم دفتر خاطراتی را برای خود تهیه کنم واین کاررا کردم اما اولین آنهارا یک دوبلور صاحب نام از من گرفت وپس نداد حال صدها دفتر دارم ومقدار زیادی داستان همه را درون چمدانی انبار کرده ام !! برای کی؟نمیدانم بچه ها هیچکدام فارسی نمیتوانند بخوانند تنها حرف میزنند وآنکه از همه بزرگتر است دیگر حوصله ندارد به گذشته ها بر گردد .

ومن چون زخمیان تیر خورده  از دل نعره بر میدارم  مانند همان شیر زخمی که درخون خود غلط میزند  ودستهایش بسته درون قفس است  زمانی که چشنمانم شعله ور میشوند میل دارم فریاد بکشم  واین فریاد فرو خفته روی این صفحه مینشیند 
با سکوت به تماشای دلقکها مینکرم وبه حرفهایشان گوش میدهم گویی مگسی در گوشم وز وز میکند بعد بی حوصله برنامه را نیمه کاره رها میکنم .
دریک نبرد میان تیره دلان وکینه توزان راه میروم  ودر میان آنها به دنبال یک فرشته میگردم که با دیو سیرتان فرق داشته باشد  لحظه ای درنگ میکنم !
آه انکه روزی برایم نوشت ترا دوست دارم چرا که تو خود عشقی برایم میلیون میلیون گل سرخ از طریق یک خواننده فرستاد  حال کجاست ؟ درکدام سوی دنیا ؟ او از جایی برخاسته بود که اتشکده های اجدادی من در آنجا قرار داشتند  اتشکده هایی را که سوزاندند وخانه هایشان  را ویران کردند وآنها ناچار به شهر دیگری کوچ نمودند وبه ناچار همسر مسلمان  گرفتند وبه ناچار نماز خواندند  از ترس آتشی دوباره  آنها جهنم را بچشم دیده بودند .و
او نماد خاک پر برکت من بود .
گاهی سرود سازش وزمانی خروش خشم مرا فرا میگرفت  او رنجیده خاطر رفت .
خوب میگویند آنچه را که پسند دل تو نیست بشکن  اما من اورا نشکستم  تنها .......من پاسدار صلح وآرامش بودم واو در پی جنگ ..
تیغم به دل نشسته  اما از کدام خصم 
زخمم بجان  نشسته  اما درکدام جنگ ؟
پایان 
ثریا 
اسپانیا