شنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۹۷

ناصر هم رفت

ثریاایرانمنش » لب پرچین « !

ناصرخان ما هم رفت ، خبر تکان دهنده بود لقمه دردهانم ماند واشکهایم  سرازیر شدند این آخرین غول سینمای ما هم رفت او که سالها درانتظار آن بود که دوباره خودرا  بر پرده سینما ببیند   ، کدام سینما ؟ چند روز پیش در خبرها خواندم که دربیمارستان بستری شد بستری شدن در بیمارستانهای ایران یعنی سپردن  یک انسان زنده  به امانت برای خاک .
 مرگ ناصر ملک مطیعی آنچنان کوچک نیست که من بخواهم درباره اش بنویسم مردان وزنان بزرگ همچنان  درچاه  متعفن سیاست افتاده اند که بیرون آوردن آنها مشگل است  کاری به ( هنر ) ندارند کم کم این کلمه نیز از اذهان پاک خواهد شد شاید درآیند » گوگل » برایشان ترجمه کند که هنر چیست وهنر مند کیست درحال حاضر روی صفحات رسانه ها غیرا زتربیت خواننده و رقاص چیز دیگر وجود ندارد .

عمه پوری  این چندمین بار است که هنرمندی را تا خانه آخرت بدرقه میکند ؟ با موههای خضاب شده وابروان سیاه وصورت سفید و پریده رنگ به همراه یک چارقد سیاه ؟!
مرگ ناصرخان  برای همیشه در خانه هنرمندان را بست دیگر کسی باقی نمانده  غیر از چند فسیل تاتری که بعضی ها زمین ادب را درخدمت رهبر بوسیدند !

شب گذشته برای اولین بار  از کوچه پس کوچه های شهر » مالاگا« رد میشدم پس از سالها توانسته بودم با کمک نازنینانم   بلیط یک کنسرت کوچک که تنها سه سنفونی موزارت را اجرا میکرد به دست بیاورم وبا خوشحالی بخیال آن تالار بزرگ رودکی خودی آراستم ، آه برای اولین بار بود که تالار اینشهر را میدیدم که از قرن نوزدهم تا بحال هنوز سر جایش استوار است وبنام» سروانتس« نویسنده بنام وکتاب دن کیشوت  نام گذاری شده است ، برای اولین بار پس از چندین سال  زندگی دراین سر زمین  شب مالاگارا دیدم مردم گویی خواب ندارند جای برای پارک وعبور نبود ، همه سرحال همه دور میزها نشسته مشغول نوشیدن وگاهی هم رقصیدن بودند  این ملت خواب را نمیشناسداما صدارا  خوب میشناسد   ، غبطه خوردم برای مردم بدبخت سر زمینم که حال در ماه رمضان در بعضی از جاها گوشت گربه را بجای شام وافطار میخورند غبطه خوردم که عربها هفتصد  سال براین سر زمین حاکم بودن اما جل و پلاسشان  را  جمع کردند و رفتنند واین پایداری با غرور  به همراه پاشنه ها ی کفش رقاصان پای برجا ماند و ما مانند یک شمع ذوب شدیم وهرچه را که داشتیم از دست دادیم حال چشم امید ما به شاه عباس سوم است با شمشیر چوبی  میخواهدبه جنگ اژدها برود . شاید هم اژدهارا کشت کسی چه میداند درپس پرده چه ها میگذرد .
بهر روی  آخرین سفر هنر مند بزرگ و قدیمی  ایران ، ناصرخان ملک مطیعی را به عموم هنردوستان و هنرمندان وخانواده او وهمه کسانی که دل درگرو مهر وطن دارند تسلیت میگویم .ث

آنکه در نعمتی ونازش گذرد عمر عزیز 
ار چه داند  که به درویش چسان میگذرد  

فارغ از  درد سر  مردم دنیاست  کسی 
که از این مرحله  بی نام و نشان میگذرد .......عبرت نایینی
پایان 
ثریا ایرانمنش » لب پرچین « / اسپانیا /26/ 05/2018 میلادی برابر با 5 خرداد ماه ÷1397 خورشیدی !