یکشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۹۶

باغ بی برگی

باغ ما ، دز طرف سایه دانایی بود 
باغ ما  جای گره خوردن احساس و گیاه 

باغ ما  نقطه برخورد نگاه و قفس وآیینه بود
من به میهمانی دنیا رفتم  ، به دشت اندوه  ، به باغ عرفان، 
من به ایوان چراغانی دانش رفتم .........."سهراب سپهری"
----------------------------------------------
امروز  دیگر از آن باغ خبری نیست هرچه هست ویرانی افکار و ویرانی روح و پلیدی جسم است ،  بیسوادی و بی شعوری و گفتار با زبان آزاد  همه دانش آن سر زمین را تشکیل میدهد . یکی برایم نامه ای داده  بود که " ایام " را با عین نوشته بود " عیام" ! این بالاترین سطح دانش  وشعور یک همشهری است .

شب گذشته روی یوتیوپ چشمم به جمال شخصی افتاد که دست کمی از همان لاتهای انتهای خیابان شکوفه نو نداشت  و بخیال خود داشت پرده دری میکرد و از حضرت ولایتعهدی طرفداری و بقیه را بباد فحش آنهم از نوع چارواداری و ناموسی  گرفته بود شرح اپوزسیونهای خارج که خوب  زندگی وا فکار و رفتار و کرداار آنها همه برای من حد اقل روشن است .

در این فکر بودم که اگر طرفداران حضرت ولایتعهدی و طرفداران پادشاهی این گونه اشخاص میباشند و طبعا  پس از بر قراری نظام شاهی در آن سر زمین این ها هم طلب حق میکنند  ، بهتر است همین ملاها بمانند حد اقل از تجزیه ایران جلو گیری بعمل خواهد آمد .

برای من یکی همه چیز تمام شده و امروز هرچه را که روی یوتیوپ داشتم پاک کردم دیدم شعورم دارد کم کم تاحد صفر میرسد ،  این زبان آزاد و فحاشی در بین مردم رایج است وزیر وکیل و دانش آموز و شاه و ملکه نمیشناسد این تنها اسلحه ای است که یک انسان شکست خورده میتواند بدان وسیله  شکست خود را جبران کند اینهم یکی از " فرستادگان" بود که میبایست بدین نحو جلوی مبارزه ( اگر مبارزه ای در پیش هست ) بگیرد و حسابی حضرت ولایتعهدی را به کثافت بکشد و ما با خود بگوییم که اینها طرفداران نظام پادشاهی میباشند ؟پس آنهمه ادب و حرمت چه شد ؟ کجا رفت آن خصوصیت پاک و دست نخورده ایرانیان ؟ کجا شد آنهمه  اداب  دانی  وشان و عظمت گذشتگان به کجا رفت ؟  شاه گذشته که حتی به آن زن خبرنگار ( خانم اوریانا فالاچی) نیر هیچگونه تندی نکرد وبا کمال متانت و سخنان لبریز از معنا جواب بی احتیاطی ها و جسارت او را داد . 
من پنچ بار این مصاحبه را تا نیمه خواندم و هربار با بغض و گریه آنرا کنار گذاشتم نتوانستم ادامه دهم و باین نتیجه رسیدم  شاه ایران محمد رضا شاه و پدرش برای این مردم خلی زیاد بودند ، خیلی پدرش این مردم را میشناخت که با آنها رفتاری تند و خشن داشت و خود او مانند یک رویا  ، یک خورشید به طالع ما درخشید و خیلی زود خامو ش شد گویا دنیا نیز دچار این بیماری  لات  بازی و فحاشی  شده همین ریاست جدید دنیای پرقدرت  »یو/ اس « نشان میدهد که مردم و شعورشان تا جه  نزول کرده است وبه کجا میروند وبه کجا خواهند رسید ، همه رهبران سر زمینهای دور ونزدیک به همین گونه با دیگران رفتار میکنند شاید تنها جایی که هنوز کمی احترام  وحرمت وادب داشته باشند  کشورهای اسکاندیناوی است که آنها هم  باحضور ایرانیان خوش بیان واعراب خوش زبان وسایر اقوام دچار دگرگونیها شده اند .

هرچه روی یوتیوپب بود پاک کردم ودیگر خبری را هم نخواهم خواند  میل دارم چند صباحی در سکوت بگذرانم احتیاج دارم مغزم را  تقویت کنم باو غذا برسانم بنا براین مدت هاست که کتاب میخوانم  ویا همان کتابهای قدیم را دوره میکنم وبا همان الفاظ پاک وتمیز و نوشته هایی که بمن ارامش میدهند .

اینها هم مانند همان خدای خانه ها یعنی تلویزیون که در محراب وبالاترین مرکز اطاق نشسته ومشغول شستشوی مغز ها میباشد  و مردم مانند سنگ چلوی آن نشسته ونگاه میکنند نگاه میکنند فوتبال است ، درمیانش سکس پخش میشود مد نشان داده میشود لحظه ای  ترا آزاد نمیگذارند که فکرکنی و یا بیاندیشی  من همیشه این خدا را در خاموشی نگاه داشته ام  غیراز زمانی که میل دارم فیلمی را ببینم که ارزش داشته باشد .

این جانوران نیز همان نقش را بازی میکنند با یک دوربین  ویک بلند گو وچند رسانه مجازی مرتب  ترا از این سو به آن سو میکشانند ترا هول میدهند  بسوی نیستی   ترا ازخودت جدا میکنند  واز گذشته ات .
.
شب گذشته  با دیدن این شخص تازه وارد  ( شاید برای من تاره باشد ) ! گمان کردم در میان مردان قلعه هستم ویکی از انها دارد فحاشی میکند حتی گویا بانویی کامنتی گذاشته بود که مودب باشید  با وقاحت تمام  باو نیز  فحاشی کرد 
وبا لحن لاتی گفت : زنیکه اگه نمیخوای برو گمشو خواهر  فلان و....غیره  اینها نماد مردان آینده ساز ایران ما هستند چند نفر را حسابی دراز کرد که من تنها یک نفر از آنها را میشناختم یعنی دنبال او بودم  او را نیز مزلف و.....ک .......! خواند

بنا براین غیر از آن پیر مرداانی که کم کم دارند رو به فنا میروند  .وگفتارشان نیز مربوط به گذشته است واز آینده چیزی نمیگویند ، بقیه را به چاه ویل سرازیر کردم .
من به درستی نمیدانم که خوانندگان من در چه سطحی از شعور قرار دارند ، ایمیل هایم را درون " جانگ " قرارداده و آنهارا بی آنکه نامی از آنها بدانم دلییت میکنم غیر ازآن چند نفری را که میشناسم  ادب دارند احترام میگذارند منهم با آنها در حد خودشان رفتار میکنم سپاسم را تقدیم میدارم  . بهر روی با نهایت تاسف باید چند روزی از خدمت شما عزیزان مرخص شوم  و بدین وسیله  فرا رسیدن سال نو و نوروز باستانی  را به همه ایرانیان پاک نهاد تهنیت میگویم ، سالی سر شار از خوشی ، سلامتی جسم و روح و از همه مهمتر سال آزادی ایران باشد برای همه  . با احترام / ث

من به بدیار کسی رفتم  در آن سر عشق 
 رفتم  ، ورفتم  تا زن  ، تا باغ لذت  
تا سکوت خواهش  ، تا صدای پر تنهاییی........پایان 
ثریا ایرانمنش » لب پرچین «  اسپانیا / 18/03/ 2018 میلادی / .....
تا دیداری دیگر .خدا نگهدار .