پنجشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۶

رطب شیرین

این " یوتیوب" ها در حال حاضر جای مجلات  زرد وقرمز وآبی را گرفته اند همه چیز را درآنها میتوان یافت راست ودروغ هرکسی کلیپی درست کرده به معرض نمایش میگذارد بعضی از اوقات با دیدن وخواند ن آنها خون درمغزم بجوش میاید  اما نه کامنتی میتوان گذاشت ونه طرف روبروی تو نشسته یا آدرسی دارد که بتوانی باو بگویی :

احمق ! تا کی میخواهی حماقت را ترویج کنی ؟ همه لقب دکتر مهدس واستاد دارند !!
شب گذشته سلسله و ردیف اسناد فراماسونری را میدیدم ناگهان چشمم به مردی افتاد که داشت در باره " شیخ نعمت اله ولی"  افسانه میبافت  سپس سری به صحرای کربلا زده وآنچه را که شاه نعمت اله ولی پیشگویی کرده بود آنرا به فاطمه نسبت میداد ودرآخر میکفت ظهور فاطمه صاحب تسبیح در پرتغال هم  فاطمه نادختری محمد وهمسر علی است !!!  که ناگهان ظهور کرده واسرارا به سه بچه دهاتی گفته است سه بچه چوپان !!! واقعا سرم صوت کشید بیخود نیست که مردم اینهمه احمق شده اند وهرکجا که به تگنا میافتند پایین تنه  را حواله میدهند !!

من تقریبا همان اوایل انقلاب  بر حسب تصادف این اشعار وپیشگویی را از " فرشته اویسی " گرفته بودم که هنوز هم گمان کنم آنرا دارم وباید  آنرا پیدا کنم ، ودر ثانی فاطمه که در پرتغال ظهور کرده نماد بانوی مقدس وروزاریو یعنی تسبیح است نه دختر محمد  ، فاطمه آنها یکهزارو چهارصد سال مثلا بوده واین یکی یکصد وپنجاه سال آنهم دکانی تازه مانند بانوی لوردس در فرانسه میباشد  برای بالا بردن اقتصاد فلاکت بار شهر پرتغال  وکله شان خوب کار کرده است نام این را "فاطیما "گذاشتند تا هم عرب وهم عجم وهم مسیحی به آنجا برای زیارت برود !! کلیسا شکم سیری ناپذیری دارد از هر  خاری گلی میسازد .

من خود یکی ازاعضای مرکز ادبیات همین بانوی فاطمه میباشم که آنهم بر حسب تصادف مرا عضو کردند وهر ماه باید مبلغی برای حق عضویت بفرستم مقدار زیادی مدال نوار ومجله وتبلیغات دریافت کنم که همه را دریک گوشه  جمع آوری کرده ام  ابدا این بانو ربطی به دختر محمد ندارد ، بعلاوه محمد هنگامیکه با خدیجه عروسی کرد خدیجه زنی بود چهل وچهار ساله ودوبار هم شوهر کرده بود واین فرزندان متعلق به وشوهر اول او بودند یعنی نادختری ونا پسری که از پسران نامی برده نشده است . وآن پیشگویی هم ابدا ربطی به این فاطمه نداشته است .  پیشگویی مربوط است به شاه نعمت اله ولی  که درکرمان است واقعا کله ام سوت کشید .

روزی یکی از آرزوهای بزرگم این بود که به اتریش ووین وسالبورگ بروم امروز با دیدن صحنه های تهوع آور وسخن رانی ریاست جمهور اتریش که اگر ما به زنانمان بگوییم روسری بپوشید باید بپوشند، دیگر از هرچه آرزو بود دل بریدم .

در این میان زنان آلمانی بخصوص آنهاییکه پای به سن گذاشته بودند دربرلین وفرانکفورت ومونیخ فریا دشان به هوا رفته بود که شما اینجا چکار میکنید  چرا برنمیگردید به سر زمین خودتان وزنکی چارقد به سر باو میگفت تو شیطانی قل اعوض برب ا.......
 میکفت وتوی صورت زن آلمانی فوت میکرد زن بیچاره داشت میلرزید ومیگفت ما خودمان دچار  کمبود جا وغذا ازهمه بدتر دزدی وآدکشی وتجاوز دراینجا بیداد میکند  ......وخدا درهمه جای یکی است  مسلمانی با مسیحیت هیچ ربطی ندارد باهم سازش ندارند ،  سخن کوتاه این مسلمانی ازهمان نوع مسلمانی  میباشد که روزی جناب [گوته ] نوشت :
مسلمانی یعنی برابری وبرادری بنا براین ما همه مسلمان خواهیم مرد بیچاره خبر نداشت چه فریبی دامن گیر انسانهای آینده خواهد بود ، او عاشق حافظ ولب جوی وآفتاب ودرختان سرو  وشاخ نبات !!شده بود وگمان میببرد که حافظ هم یک مسلمان است خبر نداشت که حافظ هم فراررا برقرا رترجیح داده وومیسراید که 
" اگر چه عرض هنر  پیش یار بی ادبیست / زبان خموش  ولیکن دهان  پراز عربی است /

تنها یک احمق ، یکنفر که شعور خودرا گم کرده باشد وپای برعقیده وحماقت خود بفشارد میتواند این چنین بیاندیشد دیگر اندیشه ا نیست ، تهدیدی که امروز برروی مطبوعات وفشاری که بر انسانها  وارد شده است هیچ خبری را نمیتوان در ست دریافت کرد وتنها شاید چند تیتری را باید بخوانی ورد شوی ووارد معقولات آقایان  نشوی .

از همه بدتر بیسوادی  آن آقایان وبانوانی که  کامنت داده بودند ،( بحث را با ص نوشته وعجب را با الف !!!! )

حال جناب  هر جنابی پشت شیشه دوربینش مینشیند ومیپرسد که چرا ما ملت بدی شده ایم ، قربان ، بنای کج  اولین بنا خراب بوده است ، حتی درزمان حمله اعراب به ایران ایرانیان زیادی برای جیفه دنیا خودشانرا دراختیار اعراب گذاشتند شاعران به عربی شعرمی سرودند ونویسندگان همه دستار به سر بستند  تا جاییکه یکی از آن مردان ایران از طایفه بنی عباس آنچنان غرق تجمل وآیه های عربی قرار گرفته بود که روزی در ملاء عام گفت :

" من هیچگاه به آیینه  وبصورت خودم نگاه نمیکنم  تا چهره کریهه عجمی را نبینم | عجم هم یعنی برده ..... همه هنرمندان ما مصادره شدندوحال هنر ,هنر اسلامی است نه ایرانی وایرانی تنها میتواند به پایین تنه اش بنازد 
.....
در جایی دیگر در انجمن شعر وفلان خواندم که شعری از مهرداد اوستا گذاشته بودند وزیر آن توضیح داده بودند که اوستا سخت عاشق دختری میشود ومییخواهد با او عروسی کند اما دخترک را شاه میبرد ومیخواسته باو ازدواج کند !!!! اوستا یک شاعرتوده وشاه ملکه داشته است ......اینجا اگر شاخ درنیاورم خیلی هنز کرده ام ......
دیگر  کم کم حالم بهم میخورد برگردم به میان همان چرندیات خاله زنکی همین سر زمین باز در میان انها میتوان کمی از آثار بزرگان را دید اکثرا تلویزون را روی داکومنری میگذارم با حیوانات بیشتر محشورم تا با آنسانها . پایان 

ثریا ارانمنش » لب پرچین« . اسپانیا /27/04/2017 میلادی /