چهارشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۵

گفتگو با خدا

ایزد دانا وتوانا ونیرو دهنده طبیعت ، 
من بر خلاف همه اهل دیانت ومومنین  تو ، نه جمعه ، نه شنبه ونه یکشنبه را برای دعا وگفتگو با تو انتخاب نمیکنم ، این روزهارا میگذارم برای فریب دادن خلق وآنهاییکه جای مهر بر پیشانی گذارده ویا آنهاییکه شکمشان بر طبل رستم طعنه میزند ، نه ! من روزهای چهارشنبه را بخصوص زمانیکه زیر دوش آب سرد میروم اختصاص بتوداده ام ! با تو حرف میزنم وبی آنکه درانتظار جوابی باشم.
نه ، دیوانه نیستم ، کارم همیشه همین بوده که برخلاف جریان آب رودخانه شنا کنم وبا تخته سنگها نبرد کرده یا درهم بشکنم ویا آنهارا خورد کنم ، خوشبختانه تا امروز موفق بوده ام .
امروز سئوالی از تو دارم ، وآن این است که آیا دشمنان مرا بخشیده ی ؟ ، آیا انهاییکه به ناحق و برمن پیرایه بستند ومرا بخاک سیاه نشاندند ومال واموالم را به یغما برده اند ، وقلبم را آماج اهداف کثیف خود قرارداه وزخمی کرده اند ، بخشیده ای ؟ گمان نکنم  اگر آنهارا ببخشی من ترا نخواهم بخشید .
من حضرت عیسی نیستم که روی صلیب فریاد بردارم "
پدر ؛ چرا مرا تنها گذاشتی؟  ، نه من سئوال نمیکنم میدانم همراهم بوده ای ، جای پاهایت را گاهی روی ماسه ها میبینم ، نه طرفدار  اشراقم ونه در حال هپروت ویا عالم الهام ، تنها میخواهم بگویم :
اگر همه آنهاییرا که درلیست سیاه من قرار گرفته اند بخشیده باشی ، هیچگاه ترا نخواهم بخشید. بخشش دوطرفه است ، زندگی بگیر وبستان است ، نه مال کسی را خورده ام ، نه همسر کسی ر به یغما بردم ونه دروغ گفتم ، ساده زندگی کردم بی هیچ امیدی ، خودم جای پدر وبرادر را پر کردم وبرای مادرم مردی شدم ، امروز م با کمک تو وتوانایی تو صاحب مردان بزرگی شده ام که به آنها میبالم ، اما وای به روزی که تو دشمنان مرا بخشیده باشی ، من به دعای اهل کلیسا چندان خوشبین نیستم که خوب " ما دشمناتمانرا میبخشیم واز آنها هم میخواهیم مارا ببخشند وتو هنم آنها را  ببخش » نه قربان ، من میل دارم بنویسم که تو هیچگاه حق نداری آنهارا ببخشی تا روزگاران دراز وخبرش را بمن بدهی .آمین 
 بنده ناچیز تو ، بدون ،غسل ارتماسی وغسل قضای حاجت وغسل جنابت !!ووضو .
چهارشنبه / ثریا / اسپانیا /