روی آی پد همه چیز را میتوان پیدا کرد وهمه میتوانند همه چیز ترا بیابند ! شب پیش روی یوتیوپ چند برنامه دیدم واقعا حالم بهم خورد هنرمندان جدید وقدیمی شام داده بودند ؟ یکی درشهسوار یک خانه ویلایی شیک میان جنگل داشت وبقیه را به شام دعوت کرده بود دوپسر مکش مرگ ما ویک اوف.. یک دیو ؛ یک دیو بمعنای واقعی گویا قبلا هنر پیشه بوده وهنوز هست نامش را بهتراست نبرم پیش غذا باقلا قاتق ! ومیرزا قاسمی ؟! شام کته با پلو ! دسر هم چای نعنا وزنجفیل ویک شیرینی محلی ؟ من برنا مه را ادامه ندادم غذا خوردن همان دیو ، همان هنرپیشه پیش کسوت حالمرا بهم زد واقعا حال تهوع بمن دست داد نانرا تکه تکه مثل یک دستمال بزرگ با دست پاره میکرد بعد میرزا قاسمی را لای آن میپیچید باقلا قاتق را پشت بندش میفرستاد درهمین بین هم دستش را درون سبزی خوردن میکرد ومشت مشت آنرا درون د هانش میچپانید هنوز لقمه را نجویده لقمه دوم را درست میکرد بیخود نبود آن شکم از سرش بیرون زده بود دستمال سفره را برمیداشت وتند تند عرق پیشانیش را ّپاک میکرد کارد وچنگال ومیز بحال خود رها شده بودند .اوف .حالم را بهم زد خانه شیک آشّپزخانه با آخرین وسایل مدرن ( آنهم درشهسوار) تزیین شده بود خانه ویلایی از چوب جنگلی واین حیوانات درونش میچریدند . خوب جای حیوانات درجنگل است .
و.....من روی گوگل پلاس دارم از فلسفه انسانی واشعار قدما وغیره میگویم . بروبابا خدا پدرترا بیامرزد اینها همین هستند لقمه آبگوشتی مگر غذا خوردن هنر مند پیش کسوتشان فرهنگ شریف را ند یدی مجبور بودی غذایترا جداگانه بخوری نمیدانست غذارا درون بینی اش بگذارد یا درون دهانش تازه اروح پدرش خانواده دارهم بود؟!
خوب ! به همین سبب است که یک مسعود رجبی پیدا میشود وخودش را رهبر بلامانع ملت ایران مینامد میداند و میداند که چگونه با همجنسانش کنار بیاید .بیچاره شاه داشت این ملت وحشی را به تمدن نزدیک میکرد اینها همان لقمه آبگوشتی گوشت کوبیده وعرق سگی ونشمه وکلاه مخملی وباج گرفتن ومردمرا لخت کردن مانند هنرمند ارجمندشان .پیشکوت هنر اصیل ایرانی اند او خوب مید انست که باید چکار کند درمحله سیروس وپایین شهر بزرگ شده بود درلابلای دست وپای مطربان بنگاه شادمانی ( دلشاد) رشد کرده بود تو توقع داشتی یک موزرات یا یک شوپن دراو بیابی ؟! راه را عوضی رفتی دختر وعوضی هم میروی .
درهمین زندان انفرادی با همین خانه درب وداعان وهمین روبدوشامبر نمدی خوش باش حد اقل مجبور نیستی بین حیوانات جنگلی زندگی کنی وشاهد پاره پاره کردن آنها باشی .اینها همان وجیهه .همان نجیبه .همان باقر .همان شازده گوزو میرزا وهمان آشغالها هستند اگر توانستی از آهن گل بوجود بیاوری میتوانی ازاین مردم هم طلب انسانیت وادب ونزاکت ، بکنی . همین تمام.
ثریا ایرانمنش / دوشنبه / 10.2.2014 میلادی .نه بیشتر !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر