" نادر نادر پور " شادروان
من خوابهای کودکیم را ، با گریه های پیری تعبیر میکنم ،
چون عکس برگهای بهاری / درآبهار راکد پاییزی
آخ ، ای درختان جوان ، در زیر شاخ های شما
ساعتی خوش مرا غنیمتی است
باران عاشقانه شب را ، با اشک خود
مکیدن وخوردن ، که گه گاه قطره های زلالش را
چون مهره های جامد تسبیح
با روزهای مرده دیرین
درلابلای پنجه شمردن ، با قطره های روشن باران
رها شدن
در جویبار تیره این ایام
رفتن بسوی جنگل سر سبزجوانی
آنجا که قارچ های سبکبال در زیر چتر کاج کهنسال
از شادی ولادت خود ، طبل میزدند
آویزه های یاس ، با خوشه های تازه انگور
در لطافت مقابله میکردند...............و
این این پیر سیاه پوش تصویر واژگونه غار سپید است
که دردرودستها میدرخشد.
---------------تقدیم به او کدیگر نیست
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / سه شنبه 2013/11/میلادی
نوامبر یک ماه شوم !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر