سه‌شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۲

زمزمه باران

" نادر نادر پور " شادروان

من خوابهای کودکیم را ، با گریه های پیری تعبیر میکنم ،

چون عکس برگهای بهاری / درآبهار راکد پاییزی

آخ ، ای درختان جوان ، در زیر شاخ های شما

ساعتی خوش مرا غنیمتی است

باران عاشقانه شب را ، با اشک خود

مکیدن وخوردن ، که گه گاه قطره های زلالش را

چون مهره های جامد تسبیح

با روزهای مرده دیرین

درلابلای پنجه شمردن ، با قطره های روشن باران

رها شدن

در جویبار تیره این ایام

رفتن بسوی جنگل سر سبزجوانی

آنجا که قارچ های سبکبال در زیر چتر کاج کهنسال

از شادی ولادت خود ، طبل میزدند

آویزه های یاس ، با خوشه های تازه انگور

در لطافت مقابله میکردند...............و

این این پیر سیاه پوش تصویر واژگونه غار سپید است

که دردرودستها میدرخشد.

---------------تقدیم به او کدیگر نیست

ثریا ایرانمنش / اسپانیا / سه شنبه 2013/11/میلادی

نوامبر یک ماه شوم !

 

هیچ نظری موجود نیست: