سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۲

یوسف من

انجمن موسیقی فاخر ایران

---------------------------------------------------------------------------

اگر یوسف من جلوه چنین خوب نماید /خون دردل نو باوه ِ یعقوب نماید

خون ریزی ضحاک دراین ملک فزون گشت / کو کاوه که چرمی بر سر چوب نماید؟ /

کو دست توانا که به گلزار تمدن / هرخارو خسی ریخته  جاروب نماید

ای شحنه بکش دست زمردم که دراین شهر/ غیر ازتو کسی نیست که آشوب نماید /

هرکس نکند تکیه بر افکار عمومی / اورا خطر حادثه مغلوب نماید/

بر فرخی آورد فشار آنچه مصائب/ اورا نتوانست که مرعوب نماید /

-----------------------

شب چو دربستم ومست از می نابش کردم / ماه اگر حلقه به درکوفت جوابش کردم /

دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا ؟ / گرچه عمری بخطا دوست خطابش کردم/

منز ل مردم بیگانه چو شد خانه چشم / آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم/

شرح داغ دل  پروانه چو گفتم با شمع / آتشی به دلش افکندم آبش کردم  /

غرق خون بود و نمی مرد زحسرت فرها د/ خواندم افسانه شیرین وبخوابش کردم/

زندگی کردن من مردن تدریجی بود/ آنچه جان کند تنم ، عمر خطابش کردم

------------------ اشعار از : فرخی یزدی

ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 28 آبانماه 1392 شمسی برابر با 19 نوامبر 2013 میلادی

 

هیچ نظری موجود نیست: