جمعه، آذر ۱۷، ۱۳۹۱

شب دیر است

پایان جهان نزدیک است ، تنها پایان جهان ما ایرانیان که سرزمین پهناور خودرا به دست باد سپردیم وحال چند تکه خواهد شد خراسان بزرگ میماند وپرسیای کوچک وهمسایه های فقیر وگرسنه . دیگر نباید بفکر شاعر بود باید بفکر نان بود که خربزه آب است .

بر روی نقشه طبیعی جغرافیای خاک ما تنها نقش خون باقی خواهد ماند وبس وسرزمینی که روزی سر آمد کشورهای دیگر جهان بود درمسیر باد ویرانگر همراه با دوده های قیر گون که از آسمان بر زمین میبارد ، مانند پشه های  از جنس فسفر به حلق وگلوی ملت میرود ، به همراه گلوله های سربی ، نابود شد

اندیشه ها گریخته اند وعده ای بیخبر درازدحام حجم سبز خود  از آتش درونی بیخبرند ، نه میل رفتن دارند ونه میل بماندن.

در سر زمین فراعنه با تانگ ومسلسل وزره پوش مردکی نحیف میل به فرمانروایی دارد وبه زودی این بیماری به سر زمین ما هم سرایت میکند امروز دیگر دیر است برای نشستن وگفتن وخوردن ونوشیدن وخوابیدن حال باید طلوع جنون را درآسمان و بر خاک نشستگان غافل وبخواب رفته را دید امروز باید درپای درخت خانه همسایه گلی کاشت وبا آب دیده آنرا آبیاری کرد وسپس بیاد آن گل در پهنه دشت دیگری گریست .

دیگر برای همه چیز دیر است آشیانه وخانه ما جای دشمنان ما شد وخود بخاک بیگانه گریختیم حال دربرابر این آتش هولناک چه باید کرد؟ !

.......دیگر به کجا خواهی رفت ای ره گم کرده که همراه باد نیمه شبان از سر حریقی که خود بر افروختی ، گریختی؟.

ایران تقسیم میشود دیگر بر ای ایران گر یه نکن ایران میمیرد وبجایش یک مسجد وحرم بزرگ به پهنای همه سر زمینهای کوچک شکل میگیرد ، اگر جهانی باقی بماند . ایرانستان/.

یک روز خاکستری وسرد وترحیم مجلس " ایران " / جمعه

هیچ نظری موجود نیست: