جمعه، دی ۲۳، ۱۳۹۰

نامه یک زن بی نام

به یک بانوی شهیر ،

خانم عزیز ، متاسفانه من آنچنان خشک ومستقیم وراست هستم که به هیچ وجه نمیتوانم خودم را فریب بدهم ومانند بقیه از شما یک الهه بسازم ، امروز شما صاحب هیچ سر زمین وکشوری نیستید که خودرا امپراطریس آن سر زمین بدانید ویا ملکه شما هم مانند همه زنان ومادران آواره دریک سیستم پیچیده وپر آوازه به زندگی خود ادامه میدهید.

هنگامیکه به عکسهای شما درروز ترک وطن نگاه میکنم واشک شاه را میبینم وچهره غمگین ودردآور اورا درکنارش صورت شما زیر آن کلاه پوست خز وپالتوی کشمیر یک لبخند موذیانه ودرعین حال پیروزی را احساس میکنم ، وسپس سایرعکسهای شمارا درکنار آن مر د بیمار، غمگین ، ترسیده ونا امید شما مانند یک درخت سرو با لباسها وآرایش یک هنرپیشه ماهر جلوه گری میکنید ؟!

من خود یک مادرم ویک مادر آواره وبی وطن تنها کاری که کرده ام بقول دوستی خودم را درون یک کاغذ سفت وسخت پیچیده ام وتا جایی که امکان داشته خواستم نشان بدهم که یک زن ومادر ایرانی چگونه میتواند با بدبختیها وسختی ها ودردها ورنجها وحقارتها کنار بیاید وبسازد بی آنکه خم شود. اما شما مانند یک هنرپیشه بسیار مشهوربه جلو تاختید ونامش را مبارزه گذاشتید دوفرزند نازنین خودرا از دست دادید بی آنکه بالای سرشان باشید برای شما مهم بود که مانکن جیورجیو  ویا ایوسن لوران ویا سایر خیاطان مشهور که امروز نامشان زیر سایه اقتصاد به مد سازان شهیر تغییر نام داده است باشید ، شما حضورخودرا همه جا اعلام میدارید آنهم بعنوان امپراطریس ویا ملکه ، روزی که  ژوزفین از ناپلئون جدا شد هیچگاه دیگر کسی اورا ندید ویادی هم از او نشد درحالیکه نوه اش جد پادشاه کنونی سوئد میباشد، اگر ماری آنتوانت سرش را به زیر تیغ گیوتین نفرستاده بود امروز او هم در ذهن تاریخ فراموش شده بود.

آیا بهتر نبود شما یک مانکن ویا یک هنر پیشه خوبی میشدید؟ وتا کی وتا چه زمانی میل دارید هنوز فرمانده ارتش ویرانشده باشید ارتشی که از مشتی یتیم وبی درکجا شکل گرفته بود ومانند یخ درزیر تابش آفتاب ذوب شد ورفت وتنها چند نفر فدایی بودند که جانشان را از دست دادند ،

بیچاره شاه ، مردی وطن پرست درعین حال با تربیت فرنگی به همه وهمه کس اعتماد کرد ومرا بیاد لویی شانزدهم میانداخت که از خودش هیچ اراده ای نداشت وتنها گوش به اطرافیانی میداد که در فکر منافع خود بودند.

بانوی عزیر فیلم شمارا چند بار دیدم آنچنان مصنوعی درست شده بود که هربچه کوچکی را بخنده وا میداشت ، چقدر دیگر میخواهید از احساسات مردم بدبخت وآواره استفاده کنید ؟ سر نخ زندگی شما به دست هرکس که هست بما مربوط نیست آنچه بما مربوط میشود قضاوت تاریخ درمورد شما که همسر شاه بودید وخود شاه که قربانی ساده دلی خود شد وچه خوب که از دنیا رفت واین روزهارا ندید.گفتنی ها زیادند واینجا جای آن نیست موفق وپیروز باشید.

با تقدیم احترام / زنی بی نشان

 

هیچ نظری موجود نیست: