جمعه، مهر ۰۸، ۱۳۹۰

مرغ خوشخوان

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

-------------------

یوسفان گمشده ما ، هیچگاه به کنعانمان برنگشتند ویا برنخواهند گشت

وما چشم به راه بهار نشستیم بی هیچ حوصله ای !

----------------

آوایت را دوست میدارم ، ای مرغ خوشخوان

صدای  تواز پنجره بسته ودیوار گچی ،  بگوشم میرسد

آوازت را دوست میدارم

میخواهم در تو فرو روم ودر تو بمیرم

میخواهم قلبم را از تو پر کنم

صدایت را دوست میدارم ، ای مرغ خوشخوان

صدای تو از میدان طنابها گذشت

از شن زارهای گذشت

به هنگام خواندن در میان سایه های خاموش

همانند مروارید غلطانی بر روی اطلس سفید ، می غلطید

صدای ما خاموش است ، از تلخی عصاره تنهایی

ای صدای عشق ، ای صدای حقیقت

به هنگام شکفتن گل سرخ  دربهاران، تو آنجایی

ای صدای جاودانی ،

به هنگام مرگ من در کنارگلهای زرد وسپید

که بی جان بر روی خاک افتاده اند

صدای تو بر من میتابد

در تو چیزی هست که تلخی هارا شیرین میسازد

ومرگ را آسان

ای جویبار روشن ، ترا با معیار عطش عشق میسنجم

آوازت را دوست میدارم( دراین سرای بیکسی)

آوازت آبشار بی دریغی است که برپیکر رویاها فرود میاید

ای آب روشن ، ای مرغ خوشخوان

آوازت را دوست میدارم.......صدایت را

-----------------------------------------------

برای مایسترو محمد رضا شجریان / بامید پذیرش

ثریا / ا سپانیا/ جمعه 30/سپتامبر

هیچ نظری موجود نیست: