دوشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۹

بپا خاستند

به پا خاستند ، به پا خاستند

سایه شوم آن مردان بی خدارا

پاک میسازند

مردانیکه از روشناییها گریزان بودند

گفتم که سحر گاهان دربرابر  آفتاب کور خواهید شد

بپا خاستند ، زنان بزرگ ومردان

چندان که آفتاب بر آمد نه از شیخ خبری است

نه از شیخ پرست

فریاد کشیدم که :

با من از معجزه بگویید 

گفتند : چنین گفت زرتشت

رنجها پایان گرفت

کینه ها به مهر نشست

میدانستیم که شب آشتی نا پذیر است

بپا خاستند ، بپا خاستند

زنجیر ها را پاره خواهند کرد

آنها گل میخ صلیب ها را از کف پاها

پاک خواهند نمود

میدانستیم که درسر زمین پرحسرت ما

معجزه ای سرانجام رخ خواهد داد

............................

جاوید باد ایران وایرانی وطن پرست

وبامید پیروزی

................

زپا فتادم ورویم به منزل است هنوز!

هیچ نظری موجود نیست: