و.....اما درمیان تیره روزی هایمان
آسمان مارا از یاد نمیبرد
وبرای درمان دردهایمان
شفا بخشی میفرستد ، او خواهدرسید
هم اکنون درراه است
.......شاندرو پتوفی ، شاعر انقلابی مجارستان
---------------------
آب گل آلود رودخانه زندگی را
به همراه ماهیان مرده به پهناور خاک
آغشته کرد
زمین از خون رنگین شد
از خاک طوفانی برخاست
مرغان مهاجر درهجرت ابدی خود
درگذرگاه های سقوط به دره
چهره مرگ را با حیرت دیدند
با خونی که ار رودخانه
وچهر ه پنهان ( کارخانه ها)
آغشته بود
و.....اینک معمای بزرگ
که از لبه تیغ آلوده به سم آهن ، سرب ، فولاد
با نخستین ناقوس سحرگاهی
آنهارا به ابدیت راهنمایی میکند
دیگر صدای کولیهای آواز خوان
به همراه راپسودیها پنجگانه بر نمیخیزد
رودخانه سرخ
مرگ زمین را به همراه آمورد
و.....معما هنوز معما ست
.......ثریا/اسپانیا/ دوشنبه........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر