پنجشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۹

پرنده مردنی نیست

پرنده به جانب جنگل نخواهد پرید

او خوب میداند که

بمب وفولاد قوی تراز دانه های گندم است

بمب ها باید مصرف شوند

زمین ، یک شوره زار فرسوده

گنگ وپیر وسوخته ، مسموم

بوی گندمزاری نیست

بوی بوستان پر گلی نیست

بوی اجساد بوسیده دختران وپسران ماست

بوی خودفروشی های سر بازار

اربابان کفن پوشیده بانتظار

نعل وارونه را تاج سر کرده اند

دراین شوره زار

همه درپی پناهگاهی میگردند که ،

زنده بگور شوند

دیگر برف نخواهد بارید

نامی از باران ولطافت او نیست

همه درانتظارند

.........

شبوی باغچه من غریبانه سر میجناباند

ومیداند به زودی باد یغما گر

در غمگینانه ترین سر نوشتها

اورا غار ت خواهد کرد

ذهن من پر  است

ذهن من درکوچه پس کوچه های قدیمی میگردد

به دنبال او که گم کرده ام

.........ثریا/ اسپانیا/ پنجشنبه ............

هیچ نظری موجود نیست: