شنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۹

پاکسازی ی2

من امیدوارم که تا امروز وجود نازنیتان را مملو از خشم و یاس  و

دلهره پر نکرده باشم ، قحطی وگرسنگی  یک امر غیر ممکن نیست

بلکه معلول ناهماگونیهای نیروهای غیر قابل شناختی میاشند.

اگر به متن اخبار روزانه که از هزارن صافی وتصفیه خانه ها رد

میشود ، توجهی کرده باشید شاید بتوانید چند نفری ازاین نیروهارا

بشناسید وشاید بتوانید جزیی از جامعه ای باشید که بخواهند کمی

به دنیا وطبیعت فکر کنند.

امروز بیشتر آموزشگاهها در آستانه ورشکستگی میبا شند آدمکشان

دستوری با اسلحه وارد مدارس میشوند وبچه های بیگناه را به زیر

رگبار مسلسل میگیرند درعوض موسسات تجاری وبنیادهای گوناگون

مانند قارج میرویند ، دهها سال جنگهای لفظی وسرد سر مردم را

گرم کرده است در کشورهای به ظاهر عقب مانده وفقیر روسای

جمهوری واربابان در قصرهایشان توالتهای طلا کار گذاشته اند و

میلیونها آدم گرسنه وقحطی زده چشم به آسمان دوخته درانتظار ناجی

خود  میباشند.

درهمین بنگلادش بدبخت فلک زده در شهر داکا در گرما گرم سالهای

قحطی در باشگاهی در مرکز پایتخت یک عروسی برگزا رشد با

شرکت سه هزار نفر که هزینه آن بالغ بر دویست پنجاه میلیون فرانک

» معادل یکصد هزار پوند ـ بود اگر دران زمان چریکهای قحطی زده

مسلح به این عروسی حمله میبردند وهمه را مانند برگ خزان برخاک

میریختند من یکی ابدا آنهارا ملامت نمیکردم .این جشن سالهای پیش

برگزارشد .

در افغانستان مدارس دخترانه به تیر غیب گرفتار میشوند ، کتابهارا

بسوزانید، اخباررا سانسور کنیدواز زیر نظر صدها نفر بگذرانید ،

تا میتوانیددکان ومکتب دین زیر هر نامی که باشد ، باز کنید وخرید  =

وفروش آدمها ، درجلد های رنگی گوناگون .

درهمین زمان محرومان وبیچارگان ودرماندگان بانتظار ظهور یک ناجی

نشسته اند، ناجی که درکارخانه های آدم سازی درست میشودوکلماتی

را دردهانش مینهند تا طوطی وار بنام وحی الهی بسوی کسانی که

نمیداندد ونمیدانند که نمیدانند ، بفرستد ، زمین ها زیر آب فرو میروند

آثار قدیمی گذشته گم میشوند ، همه درپی آن هستند که درحمامهای

لوکس ودروان چینی زیر آبگرم بنشیند وپیکرهای نوجوانی را زیر ورو

کنند وگاهی از سر سیری معده برای بردگان قصه ای ، حدیثی بخوانند

.....و من گویا زیادی وارد معقولات شده ام کار من نیست که بشما

درس بدهم من یک انسانم وبه انسانیت ارج میگذارم وطبیعی است که

با همه احساسم میل دارم یک جامعه سالم داشته باشیم دنیای ما بیمار

است بیماری که امیدی به شفا ی آن نیست وروبه زوال میرود.

............ثریا/ اسپانیا/.......

هیچ نظری موجود نیست: