سه‌شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۹

یادداشتی از روزگار دیرین

نگاه کن ، که نریزد  ، دهی چو باده به دستم

فدای چشم تو ساقی ، به هوش باش که مستم

بشرط آنکه نگیرند این پیاله را ز دستم

به وجه وخیر وتصدق هزار توبه بشکستم....یغمای جندقی  

..........................

آنچه نوشته ام اگر روزی قرار باشد آنهارا به دست چاپ

بدهم بیشتراز کتاب دون کیشوت ویا جنگ وصلح وزن دارند

روز گذشته به یکی از این نوشته ها برخوردم .

تاریخ این یادداشتها مربوط به سالهای پیش است ، ........

..........

عزیز دل ، هر آنچه که گفتم ونوشتم همه دردهایم بودند وغصه ها

بی خبری از تو وفرارسیدن زمستان عمرم که ناگهان بدون هیچ خبری

از راه رسید ! مطابق معمول میخواستم به یک موسیقی گوش بدهم

تا مانند یک لالایی مرا بخواب برد نوارها وسی دی های ترا دوراز

دسترسم قرار داده م ، نمیدانم چرا ، علتش هرچه باشد بخودم مربوط

است وناگهان تو سبز شدی در میان همه سی دی ها ترا پیداکردم /

تکه های در مایه های افشاری وبیات زند به همراهی ساز مرحوم ملک

دوباره برگشتم به خیابان ژاله.....به مدرسه ، به دبیرستان ، دوباره

از درونم فریادی بلند شد که ایکاش  ،همان زمان بود ،

ایکاش تاریخ زمین از حرکت می ایستاد وهمه ساعتها سکوت میکردند

وسالها ، ساکن میشدنددنیا خالی میشدخورشید میمیرد وتاریکی فرا

میرسیدومن وتو در میان تاریکیها با بوی خوش جوانی وتازگی خود که

هنوز به تعفن روزگار آلوده نشده بود مانند دومجسمه خشک میشدیم ،

این افکار نگذاشت که من به لالایی شبانه ام گوش دهم لالایی ام ناتمام

ماند چراغ را روشن کردم ومشغول نوشتن شدم نمیدانم چقدر مینویسم و

تا کجا خواهم رفت ...؟

...............................

قسمت دوم ، مصاحبه با برنده بهترین » سوت زن « !

در جشنواره سوت سوتکها .

اگر ممکن است خودتانرا معرفی نمائید ،

- من اسی بوق زنم  که دوستانم بمن میگویند ، اسی بلبلی

از چه موقع دراین رشته فعالیت خودرا شروع کردید؟

- از نوجوانی واز سر محله خودمان !

اینده این رشته یعنی سوت زنی را چگونه میبینید ؟

- واقعا امیدوارم مسئولین دست اندر کار این روش منسوخ شده

را دوباره زنده کنند هنوز جوانان با استعدادی هستند که میتوانند

اقسام مختلف سوت را اجرا کنند .

مشوق شما در این زمینه چه کسی بووده است ؟

- من واقعا باید از زهره خانم دختر همسایه سپاسگذارباشم

که باعث پیشرفت من در زمینه سوت زنی شدند .

بهترین خاطره شما چیست ؟

- اولین باری که زهره خانم را دیدم

بدترین خاطره چیست ؟

- اولین باری که پدر زهره خانم را با کمربند دیدم

حال اگر اجازه دهید میخواهم در پایان یک سوت بلبلی

جانا نه بزنم .

بزن سوت وبزن سو ت بزن سوت که خوب میزنی !

........ثریا اسپانیا /از یادداشتهای روزانه

         

هیچ نظری موجود نیست: