پنجشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۸

سال دوهزارو ده !

سخنی که باتو دارم به نسیم صبح گفتم

دگر ی نمی شناسم ،  بتو آورد پیامی

.................سعدی

دیدن وشنیدن دردهای مردم سر زمینمان دراین روزهاییکه

دنیای خوشیها دارد جشن دوهزار ساله خودرا برپا میکندچندان

تمایلی را دروجودم بیدار نمیکند تا با شور وشر دیوانه وار دیگران

همراه باشم ، بگذار خوش باشند وسرگرم آنها هم بنوبه خود این

دردهارا چشیده ودیده اند امروز میل دارند جبران مافات کنند وروز

به روز زندگی را بگذرانند از جنگها وخون ریزی ها بیزارند وفراری

چه بسا آنها هم تسلیم شده اند ومیدانند که دنیای سیاست  دنیای پر رمز

وپیچیده ای است  وهمه سر نخ ها در دست کسانی است که افکار -

عمومی را هدایت میکنند  ، کسانیکه دولتهارا درمیان مشت خود دارند

لازم نیست نام یکی یکی آنها را ببریم اندیشه ها باز شده وهمه میدانند

بر کسی پوشیده نیست ( همه جا روغن ریخته وبوی بدی میدهد زمین

چرب شده  مواظب باش پایت را درست بگذاری مبادا لیز بخوری ) !

اربابان بزرگی که نامهای مختلفی دارند وغذای روزانه مارا  هر

روز تامین میکنند وما برایشان دعا میکنیم که ( نان روزانه ماراهرروز

بما عطا کن) !

کانالهای تو درتو وپیچ پیچ وگاهی عمیق که بادقت در آنجامحرمانه پیمان

میبندند وبا همدستی  نوکرهایشان که دهان وبدن آنهارا خوب چرب کرده

برایشان ( ماسا ژور ) میفرستند تا تن وبدن آنهارا خوب ماساژ بدهد ،

بجایش سگ های تربیت شده ودرنده را با دادن چند ستاره سرخ وسیاه

ودادن چند طبقه ویک سر پوش  بجان تو میاندازند همه نوشته ها

درهمه جا کنترل میشود حتی مکالمات روزمره ، دیوار موش دارد !

از الف تا میم را میخوانند ، ناگهان نگاه میکنی میبینی در یک مرداب

داری غلط میزنی  واز تو چیز ی بجا نمیماند به غیراز یک یا چندحباب

چند دایره چرب که روی آب پدید آمده است .

هیچگاه نمیتوانی سرت را از آب بیرون بیاوری اگر دهانت را برای

نفس کشیدن باز کنی  سرت را به زیر آب میکنند ختم کلام ،

همه آنچه را که ما نامش را مبارزه میگذاریم ویا انجام میدهیم تنها یک

سر گرمی  است وهیچ دردی را دوا نمیکند تنها باید دعا کردتا زودتر

نابود شوند گاهی از حماقت زورمندان نباید نا امید شد .. کسی چه

میداند ؟ یک مسابقه گاو بازی  با چند گاو نر فربه ، یک دوجین گاو

با رنگهای مختلف  روبروی تو ایستاده اند وچندین نوار رنگی ؛ سیاه

سفید ، سبز ، آبی ، قرمز بر فراز آسمانی دراهتزاز است که خورشید

هیچگاه درانجا غروب نمیکند بقیه گاوها با گردن کج به طویله خود

بر میگردند.

سیاست این است : سهام  بورس ، بانکها ، بیمه ها ، قمارخانه ها ،

فاحشه خانه ها ، میزهایی با روکش سبز وزمینی با فرش قرمز.....

میدان سرخ بانتظار فربه شدن گاوی است .

..........................................................

سال دوهزارو ده برای همه شادی آفرین باد......ثریا.اسپانیا

 

هیچ نظری موجود نیست: