یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸

شعر م از ناله عشاق ......

شعرم از کاسه خونین رنگین تر است .

شاعری یکی شعر میسراید ودر دستک وپستوی خود

چندین قلم رنگین دارد

اوشاعر شهیر شهر سنگستان است

صدای قدیمی او از دورترین قصه های تاریخ

تا امروز گذر کرده وآب را بهم میزند

پاروی خوبی دارد وبازوانی قوی

او در فراز یک تغزل بزرگ ، درآنسوی آبها

در مدح دیو بزرگ سرودی خواند وصله ای دریافت داشت

او درکنار صدفهای بی مرواریدش

عمر تجربه هارا مینویسد

بر پر طاووس وعطر نیلوفر، جلالی مینشاند

با رسته های بافته شده از یک ریسمان کهنه

وپوسیده

لباسی از نو میپوشد

آتشی از شعر او پر حرارتر نیست !!!

غریقی که تا ساحل امن ، راهی دیرینه داشت

و........ماه درکنار او سفر میکند

آن شاعر گنه کار.

........ ثریا اسپانیا ، یکشنبه 2.8.

هیچ نظری موجود نیست: