پنجشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۶

جدال باعزراییل

آن زمان که بنهادم  سر بپای آزادی 
دست خود شستم از همه برای آزادی
وندانستم که آزادی چه بهایی دارد اما در. بند بودن خود سنگینتر بود میتوانم به جرئت بنویسم که چگونه توانستم از دستورات سر. پیچی کنم وخودم را به دنیا آزاد برسانم د رحال حاضر از دستگاه کامپیوتر دورم درون تحتخواب با هزار اداد واصول دارم این چند خط را مینویسم واز اینکه هنوز زنده ماندم خوشحالم تنهایی در. بیماری بدترین دردهاست حا بای انتخاب کنم یا درهمن خرابه آباد با سرمای استخوان سوزش بسازم ویا بخاأ بچه ها نقل مکان کنم ونیمی از آزادی خودرا از دست بدهم 
بشر هیچگاه در هیچ مرحله ای از زندگیش آزاد نیست همیشه دری ونرده ای هست که باید پشت آن پنهان شد  با همه این رنجها با از. اینکه از زیر یوغ یک فرمانروای مرد بیرون آمدم وخودش به دست فریبهایش ودروغهایش سپردم شادمام  تا وقتی دیگر 
ثریا ایرامنش  ”لب پرچین” / آخرین روز از مان نفرت انگیز نوامبر ۲۰۱۷میلادی