قرون متمادی است ستارگان بیحرکت ویا با حرکت بر فراز آسمانن ایستاده اند وبا زبان بیزبانی
با عشقی دردناک به یکدیگر مینگرند ،
با یکدیگر سخن میگویند ، تاکنون هیچ زبانشناسی قادر به شناخت زبان آنها نشده است ونتوانسته این زبانرا بفهمد ویا درک کند .
تنها من هستم که زبان آنهارا فرا گرفته ام ، چرا که هر شب چشمان ترا درمیان یکا یک آنها میبینم که با من حرف میزنند واین زبان بین من وآنهاست .
-----------------
اگر این گلهای زیبا میدانستند که دل من چه زخمی برداشته شاید از برگهای خود مرهمی بر زخم دل من میساختند .
اگر بلبلان خوش الحان میدانستند که من چقدر غمگینم ، شاید برای خوشحالی من نغمه های دیگری سر میدادند.
اگر ستارگان خبر از درد سینه من داشتند شاید فرود میامدند ومرا دلداری میدادند .
متاسفم که هیچکدام از این موجودات زیبا وزنده از درهای من خبر ندارند
نوشته های روز یکشنبه اول فوریه !!
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / دوم فوریه 2015 میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر