پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۲

خواب خوش

ای ریشه های رها شده ، درگرداب روزگار

جهانی نزدیکتر از یک سیاره بزرگ ، درجانم ایستاد

بشنوید ، بشنوید، ای ریشه های رها شده

آوایی زیبا درگوش وحشی ترین باد ، میخواند

" بهاررا باورکن " !

ای ریشه های گم شده دراعماق جنگل فساد

بسوی کدام دره های آن " آزادی گمشده " میروید

هنوز طوفان است ، هنوز زنگ دردها ، باقیست

امروز ، درلابلای تقویم شرمساری ، کاسه های خالی ،

از رویای طعام عشق تهی اند

وخاموشی بر قلبها حاکم است

در  پرتو هفت شمع سپید ،

شمارا مینگرم که هنوز ، درایستگاه باد

در کوچه های یخ زده

با دهانی لبریز ازحشرات

ایمان خودرا دریک استکان چای ، تف میکنید

وهر صبح دوباره آنرا ، آن تف روز گذشته را

مینوشید >

ای ریشه های گم شده در غرقاب وبسترننگ

پاهای خودرا حراج کردید

با دستهای بدون ماهیچه ،

در فکر صندوقچه آهنی گذشته ها

وآیینه های کهنه خاک گرفته

به بستر عافیت مینگرید.

خوش بخوابید ، جهان بیدار است

----------------------------

ثریا ایرانمنش / اول فروردین ماه 1392 برابر با 2013/3/21 میلادی /اسپانیا

هیچ نظری موجود نیست: