شنبه، دی ۳۰، ۱۳۹۱

همیشه

به امیر همایون خرم ، به پروین وبه همه عاشقان موسیقی . شعری از هوشنگ ابتهاج " سایه " برای همه وبرای من  وبرای تو که از یاد نبریم آنانرا که روزی مارا گریاندند ،  شاد کردند  ولذتها دادند درعشقهایمان شریک بودندو در غمهایمان هم آهنگ وکوشیدند تا فرهنگ ما زنده بماند زیر بلوای جنگ واقتصاد .............. بگریم بر اندوه این سرگذشت ، درنهفت دل خویش.

همیشه / یک غروب / یک سحرگاه / یک نیمه شب

شکفته شد دهان یک غنچه  /گشوده شد چشم یک ستاره

وزاده شد ، بر دستهای زودرس دل من / یک عشق آواره

هفت پاییز / هفت تابستان /هفت زمستان / گذشت از سر زمین عشق من

ونچشید هیچگاه گلبرگهای انتظارمن ، بوسه یک شبنم بهاری را

هفت غروب / هفت سحرگاه / هفت نیمه شب / همیشه یکشب بود

که ، تولد یافت درآن ، سه خواب ، سه قصه وسه زن!

همیشه یکشب و سه خواب که نیافت هرگز ، تعبیر

همیشه یکشب وسه قصه که نیافت هرگز فرجام

همیشه یکشب وسه زن که نیافت هرگز یک پیوند

و...من همیشه بخود گفته ام "

در یک ستاره از یک منظومه ی دور ، دریک جزیره

از یک دریاچه گمشده

یک غروب ، یک سحرگاه ، یک نیمه شب

انتظار میکشد برای من ، لبی باهزار بوسه ...ه.الف .سایه

ستاره ای که از منظومه خود خارج شده ، ستاره سرگردان / ثریا /اسپانیا. شنبه 19

هیچ نظری موجود نیست: