پنجشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۹۱

انهدام

طی چند روز همه ویرانی ها روی هم انباشته شده مرگ صد ها انسان وموجودات ، از دست رفتن همه دارایی خانواده های متوسط  رویهمرفته یک اندام کامل بود هیچ چیز از آنچه مایه زندگیشان بود بجای نمانده تنها جانشانرا نجات دادند .

چراغهای نئون هنوز روشن وخاموش میشوند وکالاهای فرسوده را تبلیغ مینمایند حال میتوان زشتی جهانرا دریافت ، جشن های هالوئین بکار خود ادامه دادند وکسی صدای مرگ را نشنید ، تنها " مردان واربابان پشت میکروفونها حرف زدند با پروژ های دردست وبا  روحیه سود پرستی ودستها وقلبهای چرکین ، خود را آماده به خدمت نشان دادند ، اما نمیدانند چکار باید بکنند >

باز هم سال نو فرا میرسد ودروغ بزرگ در میان رنگهای الوان به تماشا در آمده ومردم مرگ دیروز را فراموش میکنند بوسه ها رد وبدل میشود ودرمیان انبوه کاغذ های رنگی وبادکنک ها وجلینگ جلینگ زنگوله  آن مردک ساختگی بنام پاپا نوئل ، بطری ها شامپانی باز میشوند جشنها از نو غاز شده دوباره همه چیز بشکل طبیعی خود درمیا ید وکودکان فریب خورده با لباس خواب نیمه بیدار درانتظار سنت نوئل خود نشسته وخمیازه میکشند ، بچه هارا بهتر میتوان فریب داد .

امروز اول نوامبر است وطبق روایات قدیمی دوهزار سال پیش تولد عیسی مسیح بین اول تا چهارم نوامبر اتفاق افتاد با حمله رومیان همه چیز تغییر شکل داد در واقع امروز  روز اول سال نو میباشد ،  اما خوب این گفته من ارزشی ندارد وکسی هم امتیازی بمن نخواهد داد ، امتیاز را کمپانیهای بزرگ به آدمهای کوچک میدهند تا آنها لذت دارا بودن را بچشند وفکر کنند که تنها خودشان از همه نعمت ها و دانسته ها  برخور دارند ، آنها دیگر جرئت روبرو شدن با شخصیت واقعی خودرا ندارند ونمیتوانند پستی ودنائت خودرا ببینند.

دزدی ها علنی شده ، بانکها با وقاحت تمام پولها را میدزدند ومیبرند ، به کجا؟ به جاییکه " سونامیها" آنهارا درو میکنند.

خوب روح فدا کاری ها چه شد؟ آن اندیشه غمخواری سر زمین پروتسانهای که کارهای خودرا با مفهوم فداکاری آمیخته بودند ، کجا رفت ؟! دیگر امروز برای کسی غمخواری میکنند که برایشان پر فایده باشد.

باید بفکر گورستانهای جدیدی بود .

ثریا/ اسپانیا/ اول نوامبر دوهزارو دوازده

هیچ نظری موجود نیست: