یکشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۹۱

نا آشنا

لیست جالبی تهیه کرده بودم از  " وطن فروشان وآدم فروشان " آنرادرگوشه ای نگاه میدارم ابن روزها  تلاطم روحیم فرو نشسته ترس همه جارا فرا گرفته دیگر به نظر نمیرسد که کسی حوصله کند آن شادمانی گذشته را به زندگی خود باز آورد هر زمانی شادمانی وغمهای خودرا دارد امروز همه احساس خطر میکنند وهمه از یکدیگر فراریند من با چه شوری بنشینم ودست بکاری بزنم که بیهوده است آن زندگی ما که میرفت به یک حماسه پرشور تبدیل شود امروز آغشته به هزاران آلودگی هاست  نمیشود به زور به جنگ خرافات رفت وبه زور مردم را آز آنچه که به آن عادت کرده وخو گرفته اند  رهایی بخشید .

شاید این روزها هم برای آیندگان روزهای فرحبخشی باشد که از یاد آوری آن دچار رخوت شوند همچنانکه  من آن بعد از ظهر  های خنک تابستانرا کنار نهر روان  وچهچهه مرغان بیاد میاورم.

دیگر هیچ چیز وهیچکس نیست که شور حکایت داشته باشد یک رخوت یک خمود گی همه را فرا گرفته است .درسر زمین ما عادت همیشه برهمین منوال بوده کشمکش ها پنهانی صورت میگیرد .بدبختی های ما همیشه به یک هاله شعر آراسته است امروز از هیچ چیز باندازه ابتذال وبیهودگی زندگی هراس ندارم. نویسندگان ومنتتقدان برای همین زنده اند که شکستها یاپیروزی هارا ثبت کنند تنها کار  من این است که به دنبال پیروزی باشم ، درآن زمان هم دوستان ویاران دو رو بودند اما ضررشان کمتر بود وکمتر این دورویی بچشم میخورد وانسان میتوانست بخود نوید این را بدهد که دوستی د ارد اما امروز دوستان از هر  زمان دیگر دورترند

باید درگفتار وکردار خود کمی خودداری بخرج میدادم آن واقع بینی شاعرانه را به دور میریختم ووارد بازار میشدم از آن شخصیت واقعی خود بیرون آمده  وبیشتر برخود مسلط میشدم دوران دوران گزافه گویی وبی پروایی است .

حال دوست عزیز " از من دلتنگ مباش که ترا رها میکنم من در دید همه شما یک دیوانه هستم من همانم که هستم من برای زندگی با دیگران ساخته نشده ام حتی نمیدانم که آیا برای خود زندگی ساخته شده ام یا نه من باید در خلوتی بنشینم ومردم را از راه دور دوست بدارم وآروز دارم میتوانستم کاری کنم تا همه خوشبخت باشید اما این کار درقدرت من نیست تنها میدانم هرکسی باید اول خودش را نجات بدهد ، امروز من از این دنیا پر معمای شما وحشت دارم دراطراف خود جنایتهایی را میبینم که روی آن پرده میکشند حتی برگذشته خود ومن گذشته ام را برای اثبات وجود خود نگاه داشته ام وسخت به آن مباهات میکنم چرا که مبارزه ا م نتیجه داد چه نیازی دارم که دیگران درباره من قضاوت کنند .

خوانندگان مقاله های من مانند خود  من هیچگاه درمحافل اعیانی دیده نمیشوند وجز دوست داشتن وخاموش ماندن کاری از آنها ساخته نیست خود منهم درپی شهرت وطالب ثروت نیستم .

حال امروز لیست خودرا پنهان نگاه میدارم تا روز موعود ورسوایی آنها .

ثریا / ساکن اسپانیا .یکشنبه

هیچ نظری موجود نیست: