باز آمدم باز آمدم از شهرهای لامکان . سوقاتها آورده ام از آن دیار به این دیار
ای عاشقان ای عاشقان آورده ام چندین خبر
از آسمان هفتمین وقت سحر کردم سفر
آنچه را که جالب به نظرم رسیدوآنچه که به ذهنم خطور کرد واز آن لذت بردم ویا درد کشیدم همه راوارد این جدول خواهم کرد اسم این جدول- پرچین - است با پارچین اشتباه نشود !
دراین جدول تنها واردات است ازصادرات خبری نیست
جملگی همه حدیت ذات است ومشاهدات وخیالی نیستد اگر کسی با میل آنهارا بخواند آنگاه عقیده وسلیقه مراخواهد دانست.
تاریک شبم را سحر آید روزی . وزگشمده یارم خبر آید روزی
این دلو تهی که درچه انداخته ام / نومید نی ام که پر آب اید روزی
ثریا. اسپانیا. دوشنبه . 18.سپتامبر012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر