در کناره دیوارهای بدون مرز وزندانهای تبعید خود خواسته ، نشستم ونوشتم ، نوشتم ومینویسم تا روزیکه چشمانم اجازه دهند ودستهایم بتوانند قلم را درمیان انگشتان جای دهند ویا بقول معروف ماووس را روی فرش بگردش درآورم مینویسم ، یکی عیان ودیگری پنهان ،
به میان سالی پای گذاشته ام ، میان گین سن انسان چقدر است که من بین آنرا گرفته ام ، قبض یکصد وبیست ساله را به دستم دادند یا کمتر؟!
هیچ تاج افتخاری را مردم زمانه برسرم نگذاشتند بغیر خود که تاج بزرگی را دارم وبه تاج اضافه هیچ احتیاج ندارم افتخارم تربیت فرزندانم به روش صحیح ودرست ، انسانهایی که به آنها افتخار میکنم ونوه هایم که باعث روشنایی زندگیم شده اند ، این روزها کمتر به سفر میروم وتنها کارم نوشتن است ، بی آنکه هیچ انتظاری از کسی داشته باشم ، خوانند گانی درسراسر دنیا دارم که سالهاست بمن وفادار مانده اند بی آنکه آنهارا ببینم یا بشناسم ، به دنبال هیچ گروه ودسته ای نیستم یک رهرو تنها نه « آن ایفی ژنی معروف میباشم که همیشه خاک یونان را می جست نه آن شاعر شیرازم که تا ابد درجایم بنشینم ، همه جای جهان سر ای من است ، روزی روزگاری سخت برای مردم هموطنم وخط وادبیات وزبان وموسیقی آن میگریستم ودنبالشان میکردم وگمان میبردم که تنها مایه مباهات ما همان ادبیات وزیبانمان میباشد سپس کسانی را دیدم که سر رشته این کاررا دردست گرفته اند ونان را به نرخ روز میخورند!
امروز حتی زبان عامیانه وروزانه هم تغییر کرده است وگاهی من بسختی میتوانم معنای بعضی از گفته ها وکلمات را بفهمم بخصوص اگر طرف رند باشد!
درطول عمرم با همه گونه اشخاصی طرف بوده ام از شاعر ونویسنده تا وزیر وکیل وشاهزاده وارتشبد !!! ودیدم همه یکسانند تنها لباسهایشان عوض میشود درونشان همان آدمهای پست وفرومایه که برای یک لقمه کباب تن بهر حقارتی میدهند ، روزنامه نگارانی که بمزد قلم میزدند وپزوهشگرانی که میتوانستند به آسانی خودرا بفروشند ، خودفروشان طبقه بالا ! میکده خانقاه ها ! جایی که باید همه یکی باشیم ودویی درمیان نباشد همه حالم را بهم میزدند کسانیکه میتوانستم ومیخواستم با آنها رفاقت کنم خیلی کم بودند ، درحال حاضر امروز همه از هم گر یزانند اتحاد واشتراکی درمیان نیست " عقاید" همه را ازهم جدا کرده است وهیچکس درعقیده دیگری شریک نمیباشد همه " من" هستند ونیم من وجود ندارد ، همه ریاست طلبند وار باب وحاکم .
بیهوده به دنبال یک اتحاد میگردیم شاید کلمه جالب ودهان پرکنی باشد اما درعمل هیچ است ، هیچ .
ثر یا/ اسپانیا/ از دفتر خاطرات "لندن "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر