ایرج هم رفت ایرج گرگین ، آن شادی آفرین روزهای خوب ما ، او هم به رفتگان پیوست.
------------------
امروز روز مرگ یاران است
در زیر چتر سایه کهنسالی ، مرگ همه را میخواند
اسم من هم از خاطره ها گم شد
میدان خالی ؛ خیابان خالی وشهر نیزخالی
باید شمعی افروخت ؛ زیر درخت چنار
شاید آنجا سایه ای باشد
گلهای فصل من همه پژ مردند، پرپر شدند
بهار دیگر برای ِ من وما ، ارمغانی ندارد
همه ( اتفاقی) به د نیا آمدیم وناگهانی میرویم
چون نغمه ای از گذر یک فصل ، فصل زمستان
ما دراین دنیا ، واژگون شدیم
وآدمهای واژگون را نیز بچشم دیدیم
آنهاییکه افقی رشد کردن
آنهاییکه عمودی به خاک رفتند
صدای باد میاید
صدای زنگ کالسکه چی ، درخاک غربت
باید چمدانهارا بست وکفشهار پوشید
------------------
یاد او همیشه گرامی باد ، تسلیت به همه دوستان ویاران وفامیل او
ثریا/ ساکن اسپانیا. شنبه 14/1/2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر