سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۰

چه شد؟

چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید ؟

شبی رسید وحریف شبانه ای نرسید

از آنکه نا م خوشش نقش لوح گردون بود

به دست خاک نشینان نشانه ای نرسید

چگونه ریخت شفق خون روشنایی را

که پای صبح به آستانه ای نرسید

چنان ز پنجه بیداد شور نغمه گریخت

که بانگ چنگ بداد ترانه ای نرسید

غبار غصه بر آیینه ها فرود آمد

ولی نسیم نشاط از کرانه ای نرسید

مرا به پاس وفا پایمال دشمن کرد

به دست دوست به از این بهانه ای نرسید------- از یک ترانه!

ثریا/ تقدیم به دوستان با وفا !!!

هیچ نظری موجود نیست: