میروی ، وخواهی رفت ای آرام قلب من ،
دیگر با من نیستی ، برو ونگذار سرنوشت بیرحم
مسیر خود را دنبال کند اگر چه او در جهت مخالف
دارد مسیر خودرا به پایان میرساند
برو هرچند که سرنوشت با بلند پروازیهای تو
سر کشمکش دارد
تو برو ، بالاتر بود هر چه میتوانی
برایت آرزوی های خوشی د ارم
با خداییکه میشناسم وکوردلان کورش خواندند
او ترا هدایت خواهد کرد برو که مهربانی او و من
هر دو با توخواهد بود
هرکجا میخواهی برو اما بالاتر برو
میدانم که دیگر از آن من نخواهی بود
برو
با عشق به اقیانوس حقیقت پیوند بخور
دیر یا زود در یک دریای آرام
کشتی من نیز لنگر خواهد انداخت
برو نور دیده ام برو .
--------------------
نوروز 88
اسپانمیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر