جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۷

ایکاش.......

زندگی چقدر خوب وشیرین بود اگر.....

پرنده ها میتوانستند در دهان سوسمارها تخم بگذارند!!!

وماهیان میتوانستند به قلاب ماهیگران نامه ای بیاویزند!

چه خوب بود اگر از پایه شکسته یک صندلی گلی میرویید

وپرنده ها روی تله موشهای ادمخوار میتوانستند دانه بچینند

چه خوب بود که اگر پرنده ها میتوانستند برای گوزن های قاب شده

وآویزان روی دیوار وماهیهای به اسارت درآمده در حوض مرمرین

برگ ونان ببرند .

چه خوب بود که همه از من وتن بیرون شده و خانه درجان میکردیم

چه خوب بود اگر گاهی میتوانستیم همانند گنجی درکنجی پنهان شویم

ومانند موری قانتع وملک سلیمان را به هیچ بگیریم

چه خوب بود اگر از آشیانه خشک کبوتران سبزه سبز میشد .

هنوز هم شاید بشود دوستی آدمها مانند دوستی پرنده وگوزن وماهی باشد ؟

و...آنگاه زندگی نه این بود که هست .

هیچ نظری موجود نیست: