ثریا ایرانکنش لب پرچین اسپانیار
رسید مژده که ایامددغم نخواهد ماند ،،،،،چنان نماد چنین هم نخواهد ماند
فصل تازه رسید بو ی گلهای آقایان بوی سبز ودشت فراخ ، باید بفکر لباسی دیگر بود بوتیک های نامی حتماذ سزون جدید را باز کرذهذانذ در میان بوی خوش عطرا وووووبایذ کفش ها را پر انذاخت مانند بهار نپدشو
بویرانذسالها ذرربیتیمدپیچید وتمامدشد انبویراز لباسهایزنپوشیذه درپنپگنج دارم و خود ذددانتظار انددخترکهستم تاربیلی پ ولیوانی آب وقرصی بمن بذهذ
آن رپژهاذچهذشاد بودمپخبال میکردمپکعدمالیات ژنذگی راربهدکایناتت ذاته آمد حالربیزحساب شذیم
سکو
پا در ایتالیاریکپای در انگلستان تنهتدچجاییزارمهتفکر نمیکردم اسپانیاربودکهذرناندمندشد