شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد. / فریبنده زاد و فریبا بمیرد / شب مرگ تنها نشیند به کنجی / که میخواهد اوتنها بمیرد
دکتر مهدی حمیدی شیرازی
این گفته ها واین نوشته ها این روزهای بحرانی. خریداری ندارد. .همه در یک سر گشتگی وگم گشتگی. دور خود میجرخند و چه بسا شبانگاه . نیز سر شار از انرژی باشند که روزشانرا به یک کار مثبت گذرانده وصرف کرده آند .درحالیکه چنین نیست .ما هیچگا تجربه هایی از پدیدده ها و یا اتفاقات نداریم نمیتوانیم هم داشته باشیم عده ای. تنها از راه معرفتهایی که به آنها آموخته شده به راه خود مبروند. پیچ وخمی در راهشان نیست. خود مستقیم و محکم وراست ایستاده اند .
تجربه جوانان ماتنهاهمان شورش بی دلیل پنجاه وهفت بود که میبایست نسل ایرانی گم میشد .خط وزبان نابود میگردید و….
عده ای در کنار سفره ای نشسته و سپس ته مانده های دیگران را جمع آوری کرده به آنها شکل میدهند وخود در قالب یک نویسنده یا بنیان گذار ویا یک رهبر ناگهان روی صحنه ظاهر میشوند
خوب ، سالهاست که ما نه تاتر داشته ایم ونه یک فیلم خوب ونه موسیقی ، بنا بر این همه. بسوی سراب سیاست. روکرده به جویبار گل آلوده وکثیف. که پس مانده مشتی لمپن وبازاری وامام جماعت است خودرا غسل میدهند .
حال چگونه میتوان از میان اینهمه لجن ها راهی مستقیم پیدا کرد وبا کدام تجربه ؟ با خواندن چند جزوه جوان بی مغز. وخوش خیال ویا اشعار شاعران خود فروخته که هر لحظه بشکلی بت عیار در میایند .
این گروه بی تجربه و سرگردان به جستجوی چه چیزی بر خیزد وسر انجام. چه چیزی را بیابد ،خدارا ؟ حقیقت را ؟. علتهارا. ا ! ویا خودرا بیابد که این بهترین راه تجربه است خودرا بیابی. وخودرا بشناسی به قدرت درونیت پی ببری و…نترسی
جستجو تنها یک راه گذرا ست تجربه هایی را نیز به دست خواهیم آورد و شاید در بعضی از مقطع های روزگار بتوانیم از انها استفاده کنیم .
در حال حاضر ، من در میان مشتی انسان وامانده زندگی میکنم که کتاب های گذشته را دوره میکنند و زندگی را دور میزنند . از جلو رفتن پر هیز دارند ویا میترسند ویا اگر کسی توانست بر خلاف آن جویبار آلوده شنا کند اوراتخریب میکنند. میسوزانند و میکشند مهم نیست در کجای جهان ایستاده باشی .
هدفی نیست هرچه هست آلودگی هاست وچیزهایی که از پیش شناخته شده اند مبگویند که جوینده یابنده است ،،،من تا بحال چیزی را نیافتم رسیدم بخودم وجودم را یافتم .
اه … ای انسانهای بدکاره. وریارکار ونادان. سر انجام. به کدام سوی این خیمه ویران پناه خواهید برد ؟.
حقیقت در کنار عشق نشسته است. باید هردو را سللام کرد وجلو رفت. در غیر اینصورت در میان راه. به چاله های گرداب سرازیر خواهیدشد وخواهیدمرد .
درد در تو جریان دارد باید در جستجوی درمان باشی. گفتن اینکه من درد دارم چاره درمان نیست متاسفانه امروز ما در میان مشتی انسانهایی زیست می کنیم که همه جمع اضدادند وبی هدف وهمچنان راه میروند . گاهی میدوند کاهی نشسته بخواب میروند در رویاهایشان جهان گشایی میکنند ودر بیداری بی هیچ هدف هیچ پنداری پرخاشجو میشوند .مهر خود خرد است مهربانی باخرد همراه است عشق گاهی بر ضد عقل بلند میشود خرد وعقل دوچیز متفاوتند. وزمانی که عقل گم میشود خرد نیز خاموش میگردد عشق جایگزین میشود که نقشی بر آب روان است ،
خردای یار ونگه دار شما وما باد
پایان / ثریا 31/05/2023 میلادی وچه ماه شومی