پنجشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۶

سکوت بلبلان فصل



سالهاست که منبع خبری من ( سایت گویا ) میباشد  و سالهاست که در وسط یک صفحه یک میز فکسنی چوبی با دو چراغ  حباب دار ویک آیینه فکسنی مجزا گذاشته شده وزیر آن مینویسد "
اطاق ارایش فرح !!!
من نمیدانم فلسفه  آن چیست و اگر میل دارد که چیزی را از اذهان پاک نکند چرا از دفتر کار شاه عکسی نمیگذارد  !!!!!وگمان نکنم اطاق آرایش ایشان باین فلاکتی و بیمقداری بود ....بگذریم 
این سایت ها دیگر حالم را بهم زده و مرا واقعا و ادار به بالا آوردن کرده است ، در یک وبلاگ دیگر مردی  از جناب " سروژ"  آن ثروتمند مجارستانی الصل یهودی آنچنان قدر دانی کرده واو را بزرگ خطاب کرده است که واقعا من گاهی شک میکنم شاید در بعضی از جاها بعضی از وجوهات میرسد که این تبلیغات را به راه میاندازند ." سروژی "که بنیان گذار انقلابات رنگی است وبه قول خودش سرمایه اش را روی کشور ها [داو] میگذارد نه روی ژتون  کازینوها .

بهر روی نیمه شب دیشب از صدای باران بیدارشدم و آمدم نوشتم گویی همه چیز روبراه بود به هنگام نوشتن وارد دنیای بهتری میشوم  سپس رفتم روی تابلتم خبرها را بخوانم در تلویزیون اندیشه آقای پرویز کاردان که برایش خیلی حرمت قائلم دومیهمان داشت یکی خسرو فروهر و دیگری دکتر منوچهر یزدی از ایران سخن گوی حزب " پان ایر انیسم| " نام این حزب چه خاطراتی را برای من زنده کرد  ، چه دوران خوشی داشتیم در مدرسه ما هم برای خود حزبی را انتخاب کرده بودیم ، مصدقیها مدال مصدق را به سینه میزدند ، تود ایها دوکبوتر پلاستیکی با شاخه زیتون و پان ایرانیستها تنها پرچم ایران را  بر سینه جای میدادند و چقدر زنگ تفریح این گروه ها بهم میریختند و کتکها نوش جان میکردیم .
چه دوران خوشی بود 
حال تنها باید  به تماشای میز ارایش فرح خانم بنشینم !

چقدر خوشحال شدم از اینکه پرویز کاردان بر خلاف گفته های آن پیر مرد خسرو را دعوت کرد وا ز او بسیار تجلیل و نام برد و تلفن هایی که از ایران میشد تنها خواهش داشتند برنامه او را زود ترازساعت نیمه شب بگذارند .
گمان کنم سوژه خوبی برای آن پیرمرد خراسانی درست شده تا دوباره در این هفته طی دو برنامه اش پر  و پاچه همه را بگیرد خوشبختانه من برنامه هایش را بلاک کردم  تنها من میتوانم از روی یوتیوپ ببینم نه بیشتر ! اینهم برای خود نعمتی است که تو مجبور نیستی قیافه های گمشده دیگران را در هیبت های تازه ببینی و آنچه را که در ذهنت بوده پاک کنی . 

روز بیست و ششم این ما ه زاد رود تولد شاهنشاه و روز بیست و نهم روز منشور حقوق بشر توسط کوروش میباشد و مردم  همه گرد این دو جمع خواهند شد هرچند جناب ریاست جمهور در سازمان ملل با افتخار بگوید ما ملتی " مذهبی " هستیم آنهم درست در زمانیکه دنیا میرود تا مذهب را بگوشه اطاقکهای خلوت خود بفرستد با نام خدا سر زمین ما را نابود ساختید که نابود شوید ونام خدا را نیز از لوح سینه مردم پاک کردید .

خدا یعنی وجدان و انسانیت که شما فاقد آن هستید .
خدا همان دمی بود که آب شد ، باد شد ، گیاه شد ، جانور شد و در پایان انسان شد و در سینه انسانهای بزرگ به جایگاه خدایئ اش رسید  و در گسترش طبیعت خود را آفرید  و گیتی بوجود آمد و خدا در مقام والایی از همه این موجودات قرار گرفت  ، شما او را از عرش به فرش کثیف مادیات کشاندید  و آن انسانی که چکیده ذات خدا بود ، گم شد .
حال باید به دنبال خویش آفرین باشیم ، خود را بیافرینیم دریک کسوت و شمایل واقعی انسانی گویا در آن سر زمین دیگر خدایی قادر نخواهد بود بر عرش کبریا بنشیند و بندگانش را راهنمایی کند بر روی آن خاک زهر آلوده و لبریز از خون و نادانی .پایان 
ثریا / اسپانیا / پنجشنبه 19 آکتبر 20117 میلادی .