جمعه، تیر ۲۳، ۱۳۹۶

آتشی که شعله خواهد کشید

اصل بد نیکو نگردد و انکه بنیادش بد است 
تر بیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است 
-----------------------------------------
چه خوب ما اینهمه شاعر وپند اندرزگو  اشعار ناب و یا بقول امروزی ها " فاخر" داشتیم واین سر انجاممان شد .
هنوز پیکرم میلرزذ ، چرا آنهمه مردم خطا  کار وبی شرمند ؟ چرا ؟  چرا ندارد این قانون طبیعت است بخور ، یا خورده شو،
یا گرگ باش ویا نقش شیر را بازی کن مرتب عربده بکش و غرش کن .

آهای دزدان ! این  صفحه تنها سرگرمی من دراین  زندان انفرادیم میباشد به همراه  کارت سبز بازنشستگی و حقوق بازنشستگی و خانه ای اجاره ای ، چیزی ندارم بشما بماسد ، یک گمشده د ر سراب ، یک  فراری از دست امثال شما ،  این راهم نمیتوانید بر من ببیند  شما که آنهارا مجانی میخوانید کپی هم بر میدارید و کسانی هستند میدانم بنام خودشان آنها را به دست چاپ میدهند چون درسرزمین بی قانونی زندگی میکنند در جنگل وحوش ، حال چرا مرا رنج میدهید ؟ .

من همه حقیقتم را برداشتم  و بیرون آوردم تا دچار رنگ و ریا نشوم ،  نتوانستم به زبانی دیگر بنویسم چرا که گفته های من مانند سکه های از دور خارج شده بی ارزش بودند ، با زبان شیرین مادریم نوشتم ، گریه هایم را درون کلمات جای دادم ، غصه هایم را و رنجهایم را  ، اینرا نیز برمن نمیتوانید ببینید ؟ آی مرگ و نفرت بر شما باد .

شما که همه خودرا  باطل کرده اید حتی نیمه  باطل هم ندارید  نه در رفتارتان و نه در اندیشه هایتان  و نه میدانید حقیقت چیست ؟ انرا به دور انداخته اید مواد را چسپیده اید ، سکس و مواد  دو نوع از شیرین ترین و کامیابترین  چیزها دردنیا ! زیان نمی فهمید  نشاط را و زیباییهارا باطل میکنید و خود دردوزخ خود میسوزید .

روزگار ی با زبان شما حرف زدم حال به زبان خود سخن میگویم . میدانم برای پیشرفت و پیشرو بودن باید مردم را به دنبال خود کشید اما من از مردم بیزارم و بقول آن غول شاملو از همه نفرت دارم تنها حیوانات را دوست میدارم سگهایم را .

دیگر میلی به جلو رفتن ندارم  هرچه و همه چیز را به اکراه میکشم امروز به دخترم گفتم باید زندگیم را مانند همین بازیجه ها دفترش را ببندم  ، زیاد مانده ام ، بیشترا ز حد یک انسان معمولی، شصت بهترین  بود وهفتا دآخرین . دیگر آنرا ادامه نخواهم داد  نه بخاطر شما ، خودم خسته ام روزی آخرین شعله را خواهم کشید مانند شمعی که درحال مردن است و آخرین پرتو خود را نثار میکند ، من نیز درصدد هستم فتیله را تا اخرین  حد بالا بکشم تا خانه پرنور شود و خودم کم کم  بی نور. عمرشما زیاد. ثریا / اسپانیا / 14 جولای 20117 میلادی .