دشتهایی چه فراخ ،کوههای چه بلند
من دراین آبادی پی چیزی میگردم ، پی نوری شاید ....سهراب سپهری
من آن ابادی را سالهاست گم کرده ام ، مانندتو سرگردان در دشت دیگرانم ، در قایق دیگران نشسته ام ، وبا باد دیگران همراهم ، دیگر متعلق بخودم نیستم ، متعلق به هیچکس نیستم ، نمیدانم ( فریدون فرح اندوز ) گوینده برنامه خبر ورییس بخش برنامه دوم تلویزوین ایرانرا بخاطر داری ؟ شبهای ماه رمضان برایمان ابیات خواجه عبداله انصاری را میخواند ، تنها همین صدا واین ابیات بودند که مرا سر جایم میخکوب میکردند ، شب گذشته باز صدای اورا دریکی از برنامه های خارج از کشور شنیدم ، برنامه هایی که اهل قلم وادب بر پا میسازند شاید بتواندد دشتهایشانرا کوهها هایشران را ازدست دزدان وراهزنان نجات دهند ، امشب من میخواهم اعترافی بتو بکنم ، اعتراف چندان خوب وجالبی نیست ، این اعتراف ممکن است فردا هزاران نفر را بر ضد من بشوراند ، اما برای من ابدا مهم نیست ، من دیگر وجود ندارم ، سایه ای هستم که درقفا راه میروم .
یک جامعه را یک " زن" میسازد نه مرد ، آنها هستند که فرزندی به دنیامیاورند وتا چهار یا پنج سالگی صاحب او هستد ، قبول کن که هنوز درته افکارآنها چیزی بنام گناه نشسته است ، وحقارت روح آنها را میخورد ، هنوز در انتهای افکارشان ایمانی نه چندان راستین نشسته است هنوز میترسند ، از ترس نماز میخوانند ، از ترس لباسهایشان پوشیده است وآنها هستند که یک جامعه را میسازند یا ویران میکنند ، آنها سازندگان مردان وزنان آتی ما میباشند ، هنوز آن کوردلی در انتهای افکار آنها جاسازی شده است بگذر از اینکه چند شاعره خوب نظیر فروغ یا پروین اعتصامی یا سیمین بهبهانی داشتیم که مردانه قد علم کردند اما با یک یا دو گل بهار نیمشود وگلستانی بوجود نمیاید .زنان میتوانند ویرانگران خوبی باشند ومیتوانند پشتوانه محکمی هم باشند .
من سر زمینم را ، آب وخاکش را سبزه هایش را رودخانه های خشک شده اش را علفهایش را دوست میدارم ، منهای مردمان کوته فکر وکوته اندیش آنها ، اگر در میان ما مردی بلند شد پدر ی اورا ساخت نه مادر ، مادر همیشه از ترس آقا یا همسر یا شوهر تن به حقارت داده است ، "اینکاررا نکن پدرت عصبی میشود " نه باید بدی کاررا با دلیل وبرهان برای بچه بیاورد نه اینکه اورا مانند خود حقیر بسازد اگر کاری بد است در اصل بد است باید اصل را باو گفت ، بگذارد فرزندش دست به آتش بزند وتاول وسوزش آتش را احساس کند فرزندش دنیارا ببیند وخود درپشت سر او راه برود نه مانع او شود ، از( حرف مردم) بترسد مردم چه کسانی هستند زنانیکه که از صبح تا شب کارشان چرند بافی مانند همان بافتنی که دردست دارند ولیچار گویی است که مانند سقز درون دهانشان میچرخد ، خیر برای ساختن یک جامعه خوب اول باید زنهارا تربیت کرد ، نه با چوب ونه با تشر و نه بااسید ونه با کمر بند وحمله به آنها ، اگر پدری نا لایق بود ونتوانست آنطور که شایسته است فرزندش را تربیت کند وظیفه مادر است که با دانش بالا راهرا باو نشان بدهد ، نه با حقارت روح ویا قربانی نشان دادن خود .زنان بفرمان آقا بچه را به مکتب میگذارند ، به قیضیه میفرستند، به دانشگاه میفرستند بی آنکه خود کمترین قدرتی در سرنوشت آتی او داشته باشند ،
بلی عزیرم این زنانند که میتوانند یک جامه را بسازنند ویا ویران کنند چون بوجود آورنده مردانند .
ایران ما زمانی ایران خواهد شد که زنان بزرگ شوند ، بالغ شوند ، با شهامت بلند شوند وبگویند ما حق داریم ، ما کشته خواهیم شد اما زیر بار زور نمیرویم ، حق گرفتنی است ، نه دادنی .من زنانی دیدم که انسانرا درسته میخوردند اما از تنها پسرک کوچکشان واهمه داشتند ! زنان بی دانش وبی فرهنگ جامعه را رو به انهدام میبرند برای همین هم هست که سرشانرا با اراجیف ملاهای روی منبر گرم میکنند با چند تکه آشغال وچند دست لباس بی ارزش ، برای همین است که جلوی تحصیل آنهارا میگیرند چون میدانند اگر زن بپا خیزد ، میتواند دنیارا به آتش بکشد ، این امر تنها مربوط به جامعه مردسالاری ایران زمین نیست ، اکثر جوامع زن را درپستو نگاه داشته اند بعنوان ماشین جوجه کشی آنهم از نوع نرینه آن، یا برای لذت بردن ، نه بیشتر /،
.
زنانی را که من ساخته ام مرد سالارنند مردانشان مانند یک دوست درکنارشان راه میروند ، آنها هستند که تصمیم میگیرند آنهم درست ، نه از راه هوی وهوس ، از حرفهای خاله زنک بازی ودورویی ودروغگویی خودرا کنار کشیده اند ، آنها ویرانی مرا به دست همجنسانم دیدند وقدرت برخاستنم را نیز ، حال میدانند که چگونه رفتار کنند هم ظرافت زنانه را دارند وهم قدرت مردانه را /
امشب با صدای مهربان فریدون فرح اندوز ساعتها بیدار ماندم وبه سر زمینی فکر کردم که چه آسان آنرا از دست دادیم آنهم به دست خاله خانباجی های پایین شهر . به دست فاطمه کماندو ها ، به دست معشوقه ها ومترس ها ونشمه ها . ومتاسفانه نیم بیشتر جامعه مارا زنان تشکیل داده اند .پایان
نیمه شب جمعه !
/02/09/2016 میلادی /.
" لب پرچین "